فرشته وزیری نسب

اگر در پاییز می آمدی

اگر در پاییز می آمدی

شعر اگر در پاییز می آمدی – امیلی دیکنسون   اگر در پاییز می آمدی، تابستان را جارو می کردم با نیمی خنده، نیمی ضربه، آنچه زنان خانه‌دار با مگسی می‌کنند. اگر تا یکسال دیگر می‌دیدمت، ماهها را بدل به توپ‌هایی می‌کردم، و در کشوهای جداگانه می‌گذاشتم، تا زمانشان برسد. اگر قرن ها تاخیر می‌کردند،[…]

چشم‌هایم را می‌ بندم

چشم‌هایم را می‌ بندم – آواز عاشقانه دختر دیوانه

چشم‌هایم را می‌ بندم – شعر آواز عاشقانه دختر دیوانه – سیلویا پلات   چشم‌هایم را می‌ بندم و تمام جهان مرده بر زمین می‌افتد پلک می‌گشایم و همه چیز دوباره زاده می‌شود (فکر می‌کنم تو را در ذهنم ساخته بودم) ستارگان در جامه‌های سرخ و آبی والس می‌رقصند و سیاهی مطلق به درون می‌تازد[…]

آه دوباره همان چشم ها

آه دوباره همان چشم ها

شعر آه دوباره همان چشم ها – هاینریش هاینه   آه دوباره همان چشم ها که زمانی مرا چنان عاشقانه سلام می داد و دوباره همان لبها که زندگی ام را شیرین می کرد و دوباره همان صدا صدایی که زمانی چنان مشتاقانه می شنیدم اش فقط من همان نیستم که بودم به خانه بازگشته[…]

غریب است سرگردانی در مه

غریب است سرگردانی در مه

شعر غریب است سرگردانی در مه – هرمان هسه   غریب است سرگردانی در مه آنجا که تنهاست هرسنگ و بوته ای و هیچ درختی درخت دیگر را نمی بیند همه تنهایند پر از دوست بود دنیا برایم آنوقت که زندگی ام نور بود اینک که مه فرو می افتد دیگر کسی قبل رویت نیست[…]

شعر تنم را دوست می دارم وقتی با تن توست ای ای کامینگز

چرا که چیزی نو می شود – تنم را دوست می دارم وقتی با تن توست

چرا که چیزی نو می شود – شعر تنم را دوست می دارم – ای ای کامینگز   تنم را دوست می دارم وقتی با تن توست. چرا که چیزی نو می شود. با ماهیچه های بهتروعصب های بیشتر. تنت را دوست دارم، آنچه که می کند دوست دارم، چگونه اش را دوست دارم. حس[…]