غربت ایران

غربت ایران

  • غربت ایران

     

    مست از پارچه ای غربت ایران به سرش

    هَست، از فاجعه ای نکبت دوران به بَرَش

    نفسش شِمر، نمط، حرمله ی عصر نوین

    هدفش سست، چونان عنکبه ای دَربِدرَش

    نگه اش عُمی، زبان صُمّ، به خلایق بُکمی است

    ثَمَن اش بَخس، ولی مدعی بار و بَرَش

    به عبث می دمد و یوز به تن پف زده ای است

    نَسَق اش باد هوا، ذلّت انسان ثمرش

    فَرَح اش ظلم و نمای اش سپهی است

    به عقوبت بَرِ ضحاک شود غار سرش

    نه به فخار نَفس می دهد و لا به کَرَم

    نه به سَتّار حَرَم، قاعده اش بر کمرش

    نیک می دانم و گفتار بزرگان بوده ست

    هر که بر جور رود، عاقبتش نیست سرش

    حرمله: فردی از سپاه ابن زیاد که به گلوی علی اصغر تیر زد
    عنکبه: عنکبوت؛ اشاره به سوره عنکبوت که خانه ای لرزان بنا می نهد
    صم: کر، ناشنوا
    بکم: لال
    عمی: کور
    یوز به تن پف زده: یکی از خصوصیات یوز پلنگ آن است که در مواجهه با خطر مانند گربه تن خود را پُف می کند و می گریزد و پفیوز به مفهوم بی غیرت و ترسو از آن آمده است.
    نسق: شیوه و روش
    فرح: شادی
    غار: خصوصیت غار توخالی، تیره و تاریک و محل زندگی موجوداتی مانند خفاش است.
    فخار: کوزه گر، استعاره از پروردگار است که انسان را با گل ساخت و در آن روح دمید.
    کَرَم: بخشندگی
    ستار: پوشاننده عیوب
    حرم: حرمت و احترام
    قاعده بر کمر: استعاره از زُنّاری است که ترسایان به ریا بر کمر می بندند ( ما کار به تسبیح و به زنار نداریم / جز عشق دگر مذهب و کردار نداریم – صغیر اصفهانی) (پیر ما بار دگر روی به خمّار نهاد/ خط به دین بر زد و سر بر خط کفار نهاد// خرقه آتش زد و در حلقه دین بر سر جمع/ خرقۀ سوخته در حلقه زنّار نهاد – عطار نیشابوری)

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    mansour
    Latest posts by mansour (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *