غربت ایران

غربت ایران

غربت ایران   مست از پارچه ای غربت ایران به سرش هَست، از فاجعه ای نکبت دوران به بَرَش نفسش شِمر، نمط، حرمله ی عصر نوین هدفش سست، چونان عنکبه ای دَربِدرَش نگه اش عُمی، زبان صُمّ، به خلایق بُکمی است ثَمَن اش بَخس، ولی مدعی بار و بَرَش به عبث می دمد و یوز[…]

سرود وطن

سرود وطن

سرود وطن   هوایی دلپذیر اندر وطن… یکبار دیگر ساز خواهد شد و ایزد… بار دیگر با زمین هم راز خواهد شد و گل از خاک… بر خواهد دمید قناری‌های پربسته… پرستوهای در غربت جوانان ستبر خون به دیده… پاسداران وطن، آلاله‌های خاک بنشسته به وحدت سر به سر آواز خواهند خواند سرود و نغمه‌ی[…]