شفق تنوره کشید - از من تا خورشید

شفق تنوره کشید – از من تا خورشید

  • شفق تنوره کشید – از من تا خورشید

     

    شفق تنوره کشید
    و دست وحشی باد
    دریچه ها را مانند سنج بر هم کوفت
    و من ، نگاه به سوی درخت ها کردم
    در استخوان های لخت سینه شان ، خورشید
    بزرگ و خونین می کوفت ، می تپید هنوز
    و این تپیدن ، در ذزه های ریز هوا
    و در میان رگ سرخ سیم های مسین
    و در تنفس و در نبض و در شقیقه ی من
    طنین طبل سیاهان داشت
    دیدم میان خورشید
    این قلب آتشین و بزرگ درخت ها
    و قلب کوچک و گرم من ارتباطی هست
    دیدم میان نبض من و ذره های ریز هوا
    و سیم ها
    که ریل صداها و نورها هستند
    و تیک تک ساعت دیواری
    پیوند ناشناخته ای هست
    دیدم از آفتاب ، جدا نیستم
    از آب و از درخت و زمین هم
    از پشت پنجره ، مردی گذشت
    پاهای او
    با قلب و نبض من سفر آغاز کرده بود
    او ، در قلب من تنفس می کرد
    او ، با نبض من قدم برمی داشت
    اما ، دلش
    همراه و همصدای دل خورشید
    در استخوان سینه ی لخت درخت ها
    می کوفت ، می تپید
    غروب ، سایه دواند
    نگاهم از صف دور درخت ها برگشت
    و سوی آینه آمد
    صدای قلب من آیینه را ز هم ترکاند

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    هان! هلا! آی!

    شفق تنوره کشید

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شفق تنوره کشید و دست وحشی باد دریچه ها را مانند سنج بر هم کوفت و من ، نگاه به سوی درخت ها کردم» آیا با این سطر ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «در استخوان سینه ی لخت درخت ها می کوفت ، می تپید غروب ، سایه دواند نگاهم از صف دور درخت ها برگشت و سوی آینه آمد صدای قلب من آیینه را ز هم ترکاند» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای از من تا خورشید

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر از من تا خورشید نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *