باروری درختان را سجده میکنم – شعر گندم ها می سوختند احمدرضا احمدی
باروری درختان را سجده میکنم
که در غیبت ما از خانه میوه دادند
ساعتی از غروب مانده بود که باران تند تند بارید و سپس خفه
شد
گرداگرد ما آتش بود و گندم
گندمها میسوختند
ما نمیتوانستیم در حریق یک دیگر را صدا کنیم، نام تو شعلهها
را به طغیان میآورد – از گیسوی تو خوشهای انگور روییده
بود، من قادر نبودم این خوشهی انگور را از گیسوان تو بچینم،
انگور در آفتاب از گیسوان تو شراب میشد بر زمین میبارید ما
به حریق و انگور و حسرت و خوف بافته شده بودیم دستانمان
در زایش شراب جان میگرفت مبدل به تبسمی میشد که بر
لبان تو خورشید میشد – زمان ما را خسته میکرد، ما دیگر
باروری در خانه را هم فراموش کرده بودیم.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب
شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16
جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی احمدرضا احمدیاشعار احمدرضا احمدی
مجموعه شعر چای در غروب جمعه روی میز سرد می شود
باروری درختان را سجده میکنم
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «باروری درختان را سجده میکنم که در غیبت ما از خانه میوه دادند ساعتی از غروب مانده بود که باران تند تند بارید و سپس خفه شد گرداگرد ما آتش بود و گندم گندمها میسوختند ما نمیتوانستیم در حریق یک دیگر را صدا کنیم، نام تو شعلهها را به طغیان میآور» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «دستانمان در زایش شراب جان میگرفت مبدل به تبسمی میشد که بر لبان تو خورشید میشد – زمان ما را خسته میکرد، ما دیگر باروری در خانه را هم فراموش کرده بودیم.» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر گندم ها می سوختند احمدرضا احمدی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر گندم ها می سوختند احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023