دانلود دکلمه صوتی شعر کس این کند که دل از یار خویش بردارد سعدی – غزل 168 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد. که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق.
شعر کس این کند که دل از یار خویش بردارد – غزل 168 – سعدی
کس این کند که دل از یار خویش بردارد
مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد
که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق
دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
که از صفای درون با یکی نظر دارد
هلاک ما به بیابان عشق خواهد بود
کجاست مرد که با ما سر سفر دارد
گر از مقابله شیر آید از عقب شمشیر
نه عاشقست که اندیشه از خطر دارد
و گر بهشت مصور کنند عارف را
به غیر دوست نشاید که دیده بردارد
از آن متاع که در پای دوستان ریزند
مرا سریست ندانم که او چه سر دارد
دریغ پای که بر خاک مینهد معشوق
چرا نه بر سر و بر چشم ما گذر دارد
عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر
کدام عیب که سعدی خود این هنر دارد
نظر به روی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
کس این کند که دل از یار خویش بردارد صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر کس این کند که دل از یار خویش بردارد سعدی است. این قطعهها توسط محسن لیلهکوهی، سعیده تهرانینسب و حمیدرضا محمدی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب
شعر مرا دوست بدار اندکی ولی طولانی کریستوفر مارلو
شعر ما را همه شب نمیبرد خواب سعدی – غزل 26
شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2
معنی کس این کند که دل از یار خویش بردارد
کس این کند که دل از یار خویش بردارد مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد
آیا کسی دل از یار خویش برمی کند ؟ جز آن کس که دلی سخت تر از سنگ داشته باشد ، هیچ کس چنین نمی کند .
[ دل برگرفتن از کسی یا چیزی = کنایه از ترک و رها کردن کسی یا چیزی ، چشم پوشی کردن از کسی یا چیزی ]
معنی که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق
که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد
آن کس که در بند خویش است و در عین حال ادّعا می کند که از حقیقت عشق آگاه است ، دروغ می گوید .
[ که = هرکه ]
معنی اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد که از صفای درون با یکی نظر دارد
آن کس که با خلوص دل به یک معشوق نظر دارد و با وی سرخوش است ، بر وی حرام باد که به دو عالم نظر داشته باشد .
[ نظر = نگاه و توجّه / دو عالَم = عالم غیب و شهادت ، این جهان و آن جهان / صفای درون = پاکی دل ]
معنی هلاک ما به بیابان عشق خواهد بود
هلاک ما به بیابان عشق خواهد بود کجاست مرد که با ما سر سفر دارد
ما سرانجام در بیابان عشق از پای در خواهیم آمد . کیست آن مردی که اندیشۀ همراهی با ما را در این سفر داشته باشد ؟
[ مرد = بی بک و غیور / سر چیزی یا کاری داشتن = کنایه از قصد و توجه به امری داشتن ]
معنی گر از مقابله شیر آید از عقب شمشیر
گر از مقابله شیر آید از عقب شمشیر نه عاشقست که اندیشه از خطر دارد
اگر از رو به رو شیر و از پشت سر شمشیر ، عاشق را تهدید نماید و او از خطر ، بیمی به خود راه دهد ، عاشق نیست .
[ مقابله= مقابل ، رو به رو / اندیشه = ترس ]
معنی و گر بهشت مصور کنند عارف را
و گر بهشت مصور کنند عارف را به غیر دوست نشاید که دیده بردارد
اگر بهشت را برای عارف به تصویر کشند و مجسّم نمایند ، شایسته نیست که جز برای دیدار دوست چشم بگشایند .
[ مصوّر کردن = نقش کردن ، در پیش چشم آوردن / عارف = دانا و شناسنده / شایستن = لایق و سزاوار بودن / دیده برداشتن = کنایه از چشم باز کردن ]
معنی از آن متاع که در پای دوستان ریزند
از آن متاع که در پای دوستان ریزند مرا سریست ندانم که او چه سر دارد
از آن چیزهایی که می توان در راهِ دوست ریخت ، من سری برای نثار کردن دارم ، امّا نمی دانم که او چه اندیشه ای در سر دارد ؟ ( آیا این هدیه را از من می پذیرد یا نه )
[ متاع = کالا / در سر داشتن = کنایه از اندیشه و قصد داشتن ]
معنی دریغ پای که بر خاک مینهد معشوق
دریغ پای که بر خاک مینهد معشوق چرا نه بر سر و بر چشم ما گذر دارد
دریغ است که یار برای گذشتن ، پای بر خاک می نهد ، چرا بر سر و چشم ما گام نمی نهد و از روی آنها نمی گذرد ؟
معنی عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر
عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر کدام عیب که سعدی خود این هنر دارد
مردم عوام بر من خرده می گیرند که ای سعدی ، تو در تمام عمر عاشق هستی . این چه عیبی است ؟ سعدی خود این کار و بار عاشقی را هنر محسوب می دارد .
[ عوام = هر کس و همه کس ، مردم ساده دل و بی سواد / هنر = فضل و فضیلت ]
معنی نظر به روی تو انداختن حرامش باد
نظر به روی تو انداختن حرامش باد که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد
آن کسی که در همۀ هستی جز تو کسی را برگزیند ، نظر افکندنش به روی تو حرام باد .
معنی غزل کس این کند که دل از یار خویش بردارد سعدی چیست؟
آیا کسی دل از یار خویش برمی کند ؟ جز آن کس که دلی سخت تر از سنگ داشته باشد ، هیچ کس چنین نمی کند .
[ دل برگرفتن از کسی یا چیزی = کنایه از ترک و رها کردن کسی یا چیزی ، چشم پوشی کردن از کسی یا چیزی ]
شعر کس این کند که دل از یار خویش بردارد اثر کیست؟
این شعر اثر سعدی شیرازی است.
- هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید – 273 - ژوئن 12, 2023
- آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود – 272 - ژوئن 12, 2023
- بخت این کند که رای تو با ما یکی شود – 271 - ژوئن 11, 2023