کسروی تا راند درکشور سمند پارسی

کسروی تا راند درکشور سمند پارسی

  • شعر کسروی تا راند درکشور سمند پارسی ملک الشعرا بهار

    در هجو سید احمد کسروی

     

    کسروی تا راند درکشور سمند پارسی

    گشت مشکل فکرت مشکل‌پسند پارسی

     

    هفت اختر را ستارهٔ هفت گردان نام داد

    زان که‌خود بیگانه‌بود از چون‌وچند پارسی

     

    فکرت کوتاه و ذوق ناقصش راکی سزد

    وسعت میدان و آهنگ بلند پارسی

     

    یافت مضمون از منجم‌باشی ترک و سپس

    چند دفتر زد به قالب در روند پارسی

     

    پارسی گویان تبریز ار به ما بخشند عمر

    باشد این تبریزی نادان گزند پارسی

     

    گر ازبن بنای ناشی طرز معماری خرند

    خشت زیبایی درافتد از خرند پارسی

     

    ترکتازی‌ها کند اکنون سوی پازند و زند

    وای بر مظلومی پازند و زند پارسی

     

    لفظ و معنی را خناق افتد کجا این ترک خام

    افکند برگردن معنی کمند پارسی

     

    طوطی شکرشکن بربست لب کز ناگهان

    تاختند این خرمگس‌ها سوی قند پارسی

     

    اعجمی‌ ترکان به‌ جای قاف چون گفتندگاف

    گشت قند پارسی یک‌باره گند پارسی

     

    خوی گرفت از شرمساری چهر قطران و همام

    تا که گشت این ننگ تبریز آزمند پارسی

     

    خطهٔ تبریز راگویندگان بودست و هست

    هر یکی گوینده لعل نوشخند پارسی

     

    پس چه شد کاین احمدک زان خطهٔ مینونشان

    احمداگو شد به گفتار چرند پارسی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    پشت مرا کرد ز غم چنبری – شکایت

    چندان بنالم ناله‌ها چندان برآرم رنگ‌ها – 22

    خمار انتظار – شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم

    تطبیق جاندارانگاری حیوانی و انسانی در اشعار

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    کسروی تا راند درکشور سمند پارسی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «کسروی تا راند درکشور سمند پارسی گشت مشکل فکرت مشکل‌پسند پارسی هفت اختر را ستارهٔ هفت گردان نام داد زان که‌خود بیگانه‌بود از چون‌وچند پارسی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «خطهٔ تبریز راگویندگان بودست و هست هر یکی گوینده لعل نوشخند پارسی پس چه شد کاین احمدک زان خطهٔ مینونشان احمداگو شد به گفتار چرند پارسی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در هجو سید احمد کسروی ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در هجو سید احمد کسروی ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»