تطبیق-جاندارانگاری-حیوانی-و-انسانی-در-شعر-فروغ-فرخزاد-و-نازک-الملائک

تطبیق جاندارانگاری حیوانی و انسانی در اشعار

  • تطبیق جاندارانگاری حیوانی و انسانی در اشعار فروغ فرخزاد و نازک الملائکه : یکی از ابتدایی ترین باورهای بشر که نقش اساسی در خلق صور خیالی داشته است جاندارانگاری یا زنده بینی است. در روزگار زنده پنداری یا آنیمیسم بود که اولین اشعار در قالب جانبخشی به اشیاء و طبیعت سروده شد. اشعاری که عناصر آن همچون انسان دارای زندگی و روح بودند و همانند انسانها سخن میگفتند و به تفکر می پرداختند. و آنیمیسم یا روح باوری جاندار انگاری یا جان گرایی آیینی است که گرایندگان به آن اعتقاد دارند که تمامی عناصر طبیعت دارای روح و جانند غالبا این ارواح و جانها به گیاهان و حیوانات نسبت داده میشوند. سر ادوارد تیلور مردم شناس مطرح بریتانیایی در قرن نوزدهم این مفهوم را بیش از پیش گسترش داد او در کتاب فرهنگ ابتدایی این چنین تعریفی از آنیمیسم ارائه میدهد نظریه ایی عمومی در خصوص روح و اشکال مختلف موجودات روح دار تیلور معتقد بود آنیمیسم اولین شکل دین در تاریخ بشر است و چون این باور مبتنی بر تخیلات و اوهام بشر اولیه است پایه و اساس دین به غلط گذاشته شده است. او عقلانیت علمی را جایگزین امروزین آن تلقی میکرد (ناس، ۱۳۷۰: ۳۲۶)

    آنیمیسم در ادبیات حالتی را بیان میکند که در آن گویی اشیا جان و شعور دارند آنیمیسم گرایش به روح دادن به اشیاء و طبیعت است. در ادبیات معاصر به دلیل تغییر دید انسانی نسبت به هستی و روی کار آمدن مظاهر جدید و تمدن جاندارانگاری نیز رنگ و بوی جدیدی به خود گرفته و اصطلاحات و عباراتی متناسب با امروز وارد عرصه ادبیات شده است. فروغ فرخ زاد و نازك الملائکه دو شاعر معاصر ایران و عراق از آن دسته شاعرانی هستند که در شعرهای خود از این ویژگی برای بیان اندیشه هایشان بهره برده اند تاکنون پژوهشهای بیشماری در باب زندگی شخصی آنان و حواشی آن صورت گرفته با این حال کمتر به تجزیه و تحلیل آثار و نحوه بیان ادبی این دو شاعر گرانقدر توجه شده است. همچنین، به دلیل وجود شباهت هایی که در حوادث زندگی این دو شاعر دیده می شود و دیدگاه زنانه و مردستیز آن دو، اغلب مطالعات صورت گرفته بیشتر بر این جنبه معطوف شده است. اما آنچه که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است تحلیلی بر جاندارانگاری حیوانی و انسانی در اشعار این دو شاعر است فروخ و نازک در اشعار خود با کاربرد استعاره گونه صنعت تشخیص و جاندار انگاری جبرگرایی بی پرده گیهای اخلاقی مذهب ستیزی، بدبینی و سیاه اندیشی و عینت گرایی را با پیوندی ظریف با آنیمیسم به تصویر میکشند ،همچنین هم ذات پنداری آشنایی زدایی، زبان شاعرانه آنیمیسم در آنیمیسم، تغییر زاویه دید، شکست روایت و در نهایت توصیف صحنه از مؤلفه های قابل بررسی در جاندارانگاری حیوانی و انسانی در اشعار فروغ فرخزاد و نازک الملائکه است.
    به بیان دیگر میتوان اشعار این دو شاعر را شعری اعتراضی در جهت سرپیچی و عصیان در برابر بیداد و ناروایی تبعیض جنسی و مخالفت در برابر باورهای سنتی جامعه خود دانست این گونه شعر غالبا بیان رنج و . تم و سپس اعتراض خشم و عصیان است که در اشعار این دو شاعر از دریچه استعاره و صنعت جاندارانگاری یا آنیمیسم به تصویر کشیده شده است. هدف اصلی این ،مقاله بررسی ابعاد اندیشه فروخ و نازک زن شاعر در ایران و همچنین زن شاعر عرب در قالبی از دریچه چشم و احساس و عاطفه و اندیشه دو زن شاعر می باشد که جهان و مسائل آن را در قالب بیانی آنیمیسم به تصویر کشیده اند لذا این نوشتار که از طریق روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است، سعی بر این دارد که ضمن بررسی اشعار این دو شاعر و مقایسه جاندارانگاری حیوانی و انسانی به کار گرفته شده در اشعار یکدیگر، ارائه دهنده این نتیجه باشد که هر یک از این دو شاعر چگونه در انتقال مضمون خود برجسته تر از دیگری عمل کرده است و با شیوایی بهتر توانسته است درد و اندوه را در اشعار خود از مدخل آنیمیسم بیان کند.

    نویسندگان : فریده سلامت نیا، سعید خیرخواه برزکی، عبدالرضا مدرس زاده

    از آرشیو مطالب نیز دیدن کنید:

    نقد ادبی فروغ فرخزاد

     

    تطبیق جاندارانگاری حیوانی و انسانی در اشعار فروغ فرخزاد و نازک الملائکه

    مختصری از زندگی نامه دو شاعر

    فروغ زمان فرخزاد زاده ۸ دی ،۱۳۱۳ تهران در گذشته ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ تهران معروف به فروغ فرخزاد و فروغ، شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونههای قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲ سالگی بر اثر واژگونی اتومبیل درگذشت. فروغ با مجموعه های اسیر دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. سپس آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلم ساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فروغ شد. وی در بازگشت دوباره به ،شعر با انتشار مجموعه تولدی دیگر تحسین گسترده ای را برانگیخت. سپس مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند. آثار و اشعار فروغ به زبانهای ،انگلیسی ،ترکی ،عربی ،چینی ،فرانسوی اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده اند.

    نازک صادق الملائکه مشهور به نازك الملائکه (زاده ۲۳ اوت ۱۹۲۳ / محرم ۱۳۴۲) در بغداد – درگذشته در قاهره ۲۰ ژوئن (۲۰۰۷) شاعر عراقی است. معمولاً وی را در کنار بدر شاکر السیاب و عبدالوهاب البیاتی یکی از بنیانگذاران شعر نو عربی میدانند. برخی شعر مشهور وی کولیرا» (وبا) را نخستین شعر آزاد در ادبیات عربی میدانند. اگر چه وی خود بعدها در یکی از کتابهای خویش این مسئله را رد کرده است. معمولاً نازک الملائکه را در ایران از لحاظ ابداع شعر نو در برابر افرادی همچون نیما یوشیج و از لحاظ مضامین و احساسات شاعرانه در برابر فروغ فرخزاد میدانند.

    بررسی تطبیقی زندگی فروغ فرخزاد و نازك الملائکه

    بررسی زندگی هر دو شاعر بدون توجه به مولفههای زمان و مکان و تاثیر متقابل محیط و شرایط خانوادگی آنان امکان پذیر نیست تاثیر متقابل فرد و جامعه و رویکرد این دو عامل در روند حرکت و توسعه فردی و اجتماعی امری اجتناب ناپذیر است. ژرف ساخت اندیشههای شاعر با انگارههای ذهنی و عاطفی و اجتماعی او شکل می پذیرد و در نهایت این اندیشه ها در فرمهای هنری و ادبی بروز و نمود می یابد فروغ و نازک در آفرینش تصاویر زیبا و جذاب از محیط اطراف، از واژه های معمول و رسا تعبیرات و اصطلاحات ویژه دوره خود بهره گرفته اند میزان دانش ،اندوزی دوستان خانواده و تحولات اجتماعی زمان مواردی تاثیرگذار بر تفکر و اثر شاعر می.باشد تولد نازک با فاصله زمانی یازده ساله مقدم بر فروغ است. نازک شاعری شهر شین و از طبقه مرفه است. او از خانواده ایی برخاسته است که همه اهل علم و ادب به شمار می آیند. نازک مدت ها در غرب و در ارتباط با فرهنگ بیگانه زیسته است فروغ نیز شهر نشین است اما از طبقه متوسط برمی خیزد هر دو شاعر از طبیعت بهره فراوانی جسته اند مذهب و گرایشهای مذهبی هر دو شاعر همسو و هم جهت است. هر دو شاعر مسلمان هستند ولی هیچ کدام از آنها جز دسته حزب و گروه خاصی نیستند. هر دو، شاعر اندیشه و حیرت و ژرف اندیشی هستند و نسبت به ،انسان زندگی و طبیعت نگرشی عمیق را در اشعار خود منعکس کرده اند. همان طور که درد و اندوه این دو شاعر نسبت به مسائل اجتماعی به گونه ایی اعتراض آمیز در قالب شیوه حدیث سخن بیان شده است.

    وجود مشکلات اجتماعی و خانوادگی در زندگی نازک الملائکه و فروغ فرخزاد که به غم و اندوه منجر می شود، از یک سو و احساسی بودن مکتب رمانتیسم حاکم در دوره آنان از سوی دیگر و همچنین روح حساس زنانه در آن دو، منجر شده که هر دو شاعر برای بیان عقاید و افکار و ژرفای احساسات زنانه خود به به صورت نمادین از قالب حدیث نفس بهره گیرند. هر دو شاعر مشکلات و سنتهای موجود در جامعه را مانع تحقق آرزوهای خود میدانند، پرداختن به غم و اندوه، بدبینی گرایش به دوران بی ریای کودکی پناه بردن به طبیعت گرایش شدید به خیال که از مهمترین مضامین رمانیتسم رایج دوران زندگی این دو شاعر است که در شعر آنها دیده می شود. نازک و فروغ، افزون بر بیان احساسات فردی خود به رمانتیسم اجتماعی نیز پرداخته اند هر دو با زبانی غیر از زبان خود آشنا هستند و این آشنایی را در شعر خود تاثیر داده اند.
    این بیان اعتراض آمیز اجتماعی در قالب شعری را میتوان به صورت جاندارانگاری در نتیجه جبر اجتماعی حاکم بر جامعه روزگار آنان تعریف کرد. جامعه ایی با خصلت ،مردانه اجتماع سنتی محدودیت نسبی برای زنان، نگاه جنسیتی به زنان و … از خصایل جامعه نازک و فروغ .است تاریخ تولد این دو شاعر مصادف با اولین تحولهای اجتماعی و سیاسی کشور شان است. فروخ در دی ماه ۱۳۱۳ ش به دنیا آمد و کشف حجاب به دستور رضاخان در در همین تاریخ به اجرا درآمد. تولد نازک در سال ۱۹۲۳ م رخ میدهد که این یعنی درست سه سال پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی است. پس از حکومت سلطنتی عثمانی، حکومت جمهوری آتاتورک بر سر کار آمد و اولین اصلاحات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در ترکیه صورت گرفت که بر کشورهای چون ،عراق سوریه و فلسطین بی تاثیر نبود ره آورد فروغ و نازک برای شعر معاصر فارسی و عربی اندیشههای بلندی بود که نسل معاصر شاهد تکامل آن است.
    هر دو شاعر قهرمان میدان نوآوری زمان خود شدند و شعر فارسی و عربی را متحول کردند زبان ساده و بهره نبردن از اصطلاحات و لغات دور از ذهن و ایجاز هنرمندانه از ویژگیهای زبان هر دو شاعر است. همچنین، یاری جستن از تشبیهات و استعاره های زیبا و تخیل و تمثیل برای بیان مقصود نیز از مشترکات آنهاست موضوع بسیاری از سروده های هر دو شاعر به گونه ایی در جستجوی دستیابی به سعادت و خوشبختی است. هرچند که از خلال ادبیات نویدبخش ناامیدی و درد و غم روحی پنهان نیز آشکار می شود نا امیدی از بهبود اوضاع اجتماعی به عبارت دیگر، همگونی و هماهنگی بین دو شاعر ایرانی و عراقی دلالت بر نزدیکی و پیوستگی افکار و اندیشههای این دو شاعر دارد سلامت نیا و خیرخواه بزرگی ۱۳۹۶ ۱۲۴-۱۲۶).

    اندیشه های شعری فروغ فرخزاد و نازك الملائکه

    فروغ و نازک با توجه به مصائب و آلامی که در زندگی شخصی خود متحمل شدهاند نسبت به حوادث پیرامون خود واکنش نشان میدهند و جریان فکری خود را در شعرهایشان منعکس می.کنند هر دو شاعر از آنجا که درد جدایی و تنهایی را متحمل شده اند، دیدگاه منفی نسبت به اجتماع، مضمون عشق و همچنین تلقی منفوری نسبت به مردان دارند. اگرچه معتقدیم که با توجه به حجم گسترده مطالب و مکاتب مختلف ادبی موثر بر افکار فروغ و نازک در جهت دستیابی به تفکر واقعی این دو شاعر از سویی لزوم درگیر شدن با گستره ی وسیعی از دادهها و اطلاعات را طلب نماید از سوی دیگر بر قرار نمودن ارتباط معنا دار میان تحولات سیاسی – اجتماعی صورت گرفته در جامعه ایران بی تاثیر نبوده است.

    فروغ و سیاست

    به طور کلی در شعر فروغ نگرش مستقیم سیاسی کم تر نمود دارد و هر زمان که به مطلبی اشاره شده است، بیشتر به بعد اجتماعی آن پرداخته شده است. در اشعار «آیه های زمینی، دلم برای باغچه می سوزد، دیدار در شب، ای مرز پر گهر» از دو مجموعه «تولدی دیگر و ایمان بیاورم به آغاز فصل سرد» این گرایشات به خوبی دیده می شود. در شعر ای مرز پر گهر می سراید:
    آغوش مهربان مام وطن /پستانک سوابق پر افتخار تاریخی لالایی تمدن و فرهنگ/ آه دیگر خیالم از همه سو راحت است (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷ ۳۲۶)
    در این اشعار همان گونه که اشاره شد فروغ با نگاهی ژرف به اوضاع اجتماعی روزگار خود، سیاست حاکم بر آن را به باد انتقاد می گیرد گویا در پس سخنانی کنایه آمیز اشاره ایی تلخ به وضعیت آشفته زمانه خود دارد. انتقاد و اعتراض سیاسی، انتقاد و اعتراض نسبت به تباهی ارزشها انتقاد و اعتراض نسبت به قدرت سیاست و انتقاد و اعتراض نسبت به سنت های سیاسی در اشعار او به چشم می خورد.

    نازک و سیاست

    نازک این نمود را به گونه ایی پر رنگ و واضح و بی هیچ سربستگی در اشعارش نشان میدهد وی شرایط سیاسی حاکم در روزگار خود را علت عقب ماندگی عراق میداند و تنها راه رهایی از این بند اسارت و استعمار را در مبارزه و رویارویی با حوادث زمان و ساختن جامعه در کنار وحدت وجودی می. داند و چنین می سراید:
    «اتحاد القلوب افضل قوس حين ترمی ایدی الکماه السهاما (نازك الملائکه، ۱۹۸۶: ۳۲۵).
    (ترجمه اتحاد قلبها بهترین کمان است زمانیکه دست جنگجویان تیر را پرتاب می کند)

    تفاوت بیانی این دو شاعر از اوضاع سیاسی دو کشور ایران و عراق را میتوان در دیدگاه متفاوت آنان در آن زمان جستجو کرد. در دوره فروغ حکومت رضاخان و پس از آن حکومت محمدرضا به پشتوانه دول غربی منجر به جو خفقانی در ابراز عقاید در کشور شده بود اما در کشورهای عربی پس از فروپاشی حکومت عثمانی با پشتوانه انگلستان در کشورهای تازه استقلال یافته ایی چون ،عراق، سوریه و فلسطین حکومتهای متزلزل و ضعیفی روی کار آمدند و به دلیل همین فضای سیاسی، شاعران و نویسندگان به راحتی آراء و اندیشههای خود را بیان می کردند.

    فروغ و اجتماع

    در شعر فروخ معضلات شهرنشینی بیشتر به چشم می خورد تا زندگی روستاییان شاید به دلیل نوع زندگی وی و ملموس نبودن این مسائل برای وی باشد. عناصر سازنده شعر وی را غالبا متاثر از زندگی شهرنشینی است بیان شعری فروغ را می توان در بیان معضلات اجتماعی شهر نشینی دانست. در شعر کسی که مثل هیچ کس نیست.کسی می آید. سفره را میاندازد نان را قسمت میکند پپسی را قسمت میکند باغ ملی را قسمت می کند و شربت سیاه سرفه را قسمت میکند ….. (فروغ فرخزاد ۱۳۴۷ ۳۵۹)

    نازک و اجتماع

    به دلیل فاصله زمانی اندکی که بین دوران زندگی نازک و جنگ جهانی دوم وجود داشته است وی بیشتر به مشکلات روستاییان و جنگ جهانی دوم پرداخته است.
    «ما زالت القريه منذ القدم اقصوصه ممزوجه بالالم قصت اساحا الرياح على شحوب الصباح تفجری، سیلی و غطى القمم التي على القصه ستر العدم (نازك الملائکه، ۱۹۸۶: ۱۵۹/۲)
    (ترجمه: مدت زمانی است که پیوسته روستاها قصه های آمیخته با درد بوده اند که بادها رنج آن ها را بر چهره رنگ پریده صبح حکایت کرده اند پس جاری شو و قلهها را بپوشان و پرده نیستی را بر قصه پر درد بیافکن)

    فروغ و عشق

    زندگی فروخ را نمی توان پر از احساس عاشقانه و عشق تصور کرد چرا که پس از جدایی از همسر، دچار مشکلات اجتماعی فراوان شده است. لذا در پس این شکست و ناکامی نوعی سرخوردگی از عشق در اشعار او دیده می شود. او عشق را و هم زندگی آرام که زاده عشق واقعی است را بی اساس و سست می بیند. در عشق های دوره اول و تا حدودی دوره دوم نیز مردان منفی ترین چهره و ،زنان معصوم ترین و مظلوم ترین چهره ها هستند. او همچنین گاهی عشق را گناه می داند:
    لحظه ایی و پس از آن هیچ پشت این پنجره شب دارد میلرزد و زمین دارد باز میماند از چرخش (فروخ فرخزاد ۱۳۴۷ ۳۰۸)

    نازک و عشق

    نازک در جامعه ایی زندگی میکرد که زنان در برابر ابراز عشق با محدودیتهایی مواجه بودهاند و باید برای ابراز عواطف شخصی از رمز و اشاره استفاده می.کردند از این شاعر به عنوان بانوی شاعر پر جراتی نام میبرند که توانست در دیوانش طرحی از عشق را به تصویر بکشد. او که اولین بار عشق را در دانشگاه تجربه کرد، از دیگران پنهانش کرد و سعی کرد آن را به فراموشی بسپارد.
    «مل قلبی و قلبك الحب و الشوق و لكن نلوذ بالكتمان (نازك الملائکه، ۱۹۸۶: ۵۵۵/۱).
    (ترجمه عشق و آرزو قلب من و تو را لبریز کرد ولی ما به پنهان کردن عشق و آرزو) پناه بردیم)

    فروغ و مرد ستیزی

    در شعر فروغ مردان با لفظی چون خودخواه مورد خطاب قرار میگیرند و این را وصفی از خصلت مردانه می پندارد.
    «بیا ای مردای موجود خودخواه بیا بگشای درهای قفس را اگر عمری به زندانم کشیدی رها کن دیگرم این یک نفس را (فروخ فرخزاد ۱۳۴۷ ۳۶)

    نازک و مرد ستیزی

    نازک لفظ جلاد را به تمامی مردان نسبت می دهد که دو گانه زدگی میکنند در اجتماع و خانواده متعصب و در خلوتگاه خود چهره دیگری از خود نمایان می کنند.
    و يعود الجلاد الوحشى و يلقى الناس «العار»؟ و یمسح مدینه (نازك الملائکه، ۱۹۸۶: ۳۵۲/۲)
    (ترجمه: و جلاد وحشی باز می گردد و با مردم رو برو می شود. ننگ؟ و چاقویش را پاک می کند)
    دیدگاه های این شاعر حاکی از درد و غم درونی و تجربیات تلخ آنان از محیط خود بوده است اما آنچه که مورد توجه قرار می گیرد تاکیید این دو شاعر در بازتاب این اندیشه هاست که در قالب تک گویی و از مدخل حدیث نفس بیان می شود. گویی این دو شاعر با چنین بیانی قصد داشته اند که توجه به این درد و اندوه را دو چندان کنند که آنها با چنین دردهایی روبرو بودند و نهایتا در اشعارشان به حدیث نفس پناه آوردند در ادامه این مطالعه به تعریف و تحلیل این شیوه . بیانی فروغ و نازک پرداخته می شود.

    آنیمیسم

    اصطلاح آنیمیسم از واژه لاتین آنیما اقتباس شده است و به معنی جان و روان است که در فارسی «جان گرایی یا جاندارانگاری» ترجمه میشود. اما نویسندگان ترجیح میدهند که به جای جان گرایی همان اصطلاح آنیسم را که کلی تر است به کار برند (آریا ۱۳۷۶ ۲۶) از ترجمههای دیگری که از این کلمه موجود است می توان به روان پرستی روح پرستی آیین نفسانی و زنده بینی روح ،باوری جاندار انگاری و جان گرایی اشاره کرد.
    براساس آثار و متون باقی مانده از بشر عهد باستان تاکنون میتوان جاندارانگاری را تفکری دانست که در تمام قرون و اعصار در ذهن و ناخودآگاه بشر حضور داشته است. در نزد همه امتهای بدوی که در عصر حاضر نیز هنوز حضور دارند یک نوع حس پرستش همه ارواح متداول است؛ یعنی معتقدند که تمام موجودات اعم از متحرک و ساکن مرده یا زنده دارای روحی هستند که در درون آنها مخفی و مستور است و خاصه افراد انسانی هر یک روحی دارند که در هنگام خواب و رویا از بدن او موقتا خارج میشود و بالاخره در لمحه واپسین و در هنگام مرگ بدن را به طور قطع رها می کند. این گونه پرستش را آنمیسم (آنمیزم) گویند» (ناس، ۱۳۷۰: ۱۹).

    از نظر پروین سلاجقه منظور از آنیمیسم پیوند قوی ذهنیت اسطوره ایی با دوره اسطوره و برقراری ارتباط با اجزای و عناصر طبیعت است که زنده پنداشته شدهاند و این مسأله از تفکر اسطوره ایی شاعران بهره می گیرد و به طور معمول در ناخودآگاهی قویتر و در خودآگاهی ضعیفتر است در آنیمیسم صفات و حالات انسانی و جاندار اشیا و پدیده ها بیان می شود، مثل این که آنها فی نفسه جان دارند و دارای صفت هایی هستند» سلاجقه، ۱۳۸۵: ۲۶۳). وی در کتاب امیرزاده کاشیها می آورد تصور حیات برای عناصر هستی به طور کامل با تفکر اسطوره ایی انسان در پیوند است.
    ت صور در ادبیات در هیأت شخصیت بخشی یا جاندارانگاری و تحت عنوان تشخیص و آنیمیسم» تجلی می سلاجقه، ۱۳۸۴: ۷۸-۷۹) به اعتقاد سیروس شمیسا  «آنیمیسم – جان دارانگاری- در تفکر بشر قدیم همه چیز جان دار بوده است باد می آمد و شب می رفت یا خورشید آمد و میرفت بقایای این بینش کهن هنوز در زبان روزمره هست و چنان عادی شده است که توجه را جلب نمیکند اما در زبان ادبی مواردی هست که توجه خواننده را به خود جلب می کند. مانند سلام ای شب معصوم یا به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیده شب میکشم» (شمیسا، ۱۳۸۷: ۶۱).

    آنیمیسم و انواع آن

    از دیدگاه سلاجقه آنیمیسم را در سه محور میتوان مورد بررسی قرار داد نوع اول آنیمیسم در موجودات زنده که تصور نوعی شعور ذاتی در آنها ممکن است مانند گیاهان و جانوران نوع دوم آنیمیسم در پدیده ها و عناصر طبیعت و نوع سوم آنیمیسم در اشیا و ابزار ساخته دست انسان (سلاجقه ۱۳۸۵ ۲۵۹ – ۲۶۰) اما با اطمینان می توان گفت که تقریبا تمام کابرد آنیمیسم در اشعار فروخ ،فرخزاد نوع چهارمی هم دارد که آن آنیمیسم در مفاهیم است. پس می توان این گونه بیان کرد که تمام موارد جاندارانگاری در اشعار این شاعر از نوع زنده است که بر ساخته او ست و اولین بار در اشعار این شاعر زن دیده می.شود این موارد کاربرد جاندارانگاری قابلیت زیادی در تعلیق و تکثر معنی و گریز از واقعیت دارند و به همین سبب اغلب با پیچیدگیهایی در دریافت مفاهیم همراه هستند بنابراین این نوع از کاربرد آنیمیسم برای مخاطب جذاب تر و مطلوب تر است.

    تاثیر آنیمیسم بر اذهان جامعه در جهت هدایت اعتراضات اجتماعی

    یکی از زیباترین گونههای صور خیال در یک اثر تأثیری است که ذهن شاعر یا نویسنده در اشیا و در عناصر بی جان طبیعت می گذارد و با نیروی تخیل خویش به آنها حرکت و جنبش می بخشد و در نتیجه هنگامی که از دریچه چشم او به طبیعت و اشیا ،مینگریم همه چیز در برابر ما سرشار از زندگی و حرکت و حیات میشود. زندگی بخشیدن به اشیاء پدیدههای طبیعت و مفاهیم انتزاعی را «آنیمیسم» میگویند که از طریق اعطای ویژگیهای فیزیکی یا روانشناختی حاصل می شود. درون مایه این جاندارانگاری می تواند در جهت هدایت اعتراضات اجتماعی باشد بیانی جامعه ستیزانه از ناعدالتی ها و نابرابریهای اجتماعی که شاعر در پس چیدمانی از نسبت دادن حالات انسانی به اشیاء، جانداران سعی در انتقال این مفاهیم اعتراضی به مخاطب دارد.
    در این بین زنان شاعری از جمله فروغ فرخ زاد و نازك الملائکه را میتوان جزء محدود شاعرانی دانست که سهم مهمی در بیان اعتراضات اجتماعی علیه وضعیت نابسمامان جامعه در برخورد با حقوق زنان از طریق جاندارانگاری در شعر ایفاء کرده اند. این دو شاعر ایرانی و عراقی (فروغ و نازک) از این شیوه تاسی جسته اند و برای اعتراض خود بر گفتمانهای اجتماعی به آنیمیسم پناه برده.اند مهمترین ویژگیهای اشعار فروغ صدای خاص زنانه .است با اینکه فروغ برای نخستین بار تجربههای اندوه بار یک زن اعتراضها و شکوههایش را به زبان شعر سرود ولی انتساب فروغ به فمینیسم، انتسابی غیر علمی است. از طرفی دیگر ویژگیهای زمانی دوران زندگی نازک الملائکه مسائل سیاسی و اجتماعی عصر او، خصوصیات شخصی و توان علمی و ادبیاش باعث شده است تا او به موضوعات خاصی توجه بیشتر نشان دهد. مهمترین مضامین شعر او شامل غم و اندوه مسائل سیاسی زمان ،شاعر نگاه گذرای او به مسائل اجتماعی عشق انسان و زندگی مرگ در جستجوی سعادت و دنیای آرمانی بازتاب قدرت و بررسی عنصر زمان در شعر اوست ( سلامت نیا و همکاران،۱۳۱ :۱۳۹۸)

    جایگاه آنیمیسم در آثار فروغ

    جاندارانگاری در عاشقانه های فروغ بسیار گسترده است. زیرا او با طبیعت بسیار مأنوس بوده است و دوست داشته که به پدیده های بی جان شخصیت انسانی ببخشد تا نزدیکی خود به طبیعت را بهتر به تصویر بکشد و با این شیوه او شعر خود را پایا و پویا ساخته است یکی از نقاط قوت شعر شاعر بهره گیری از اسنادهای مجازی است. مانند: «در آن دریای مضطرب خون سرد / از آن صدفهای پر از مروارید … (فرخزاد :۱۳۸۲ ۲۷۵) و دوم این که صفت هایی را به موصوف نسبت می دهد که برای خواننده تازه و غریب با شد و با ترکیب آرایههایی چون حس آمیزی و تناقض تصویرهای بسیار بدیع و نا آشنایی ایجاد می کند که باعث تحیر خواننده میگردد که همین عامل برای او سبک شخصی ایجاد کرده است. مانند: گل باقالا اعصاب کبودش را در سکر نسیم می سپارد به رها گشتن از دلهره گنگ دگرگونی…» (فرخ زاد، ۱۳۸۲: ۲۴۵) استفاده از جانبخشی در دورههای مختلف شعری او با شدت و ضعف به کار گرفته میشود. یعنی در اسیر تعداد تشخیص ها بسیار میباشد اما در عصیان کاهش محسوسی دارد ولی در تولدی دیگر استفاده از تشخیص به اوج خود می رسد ولی در ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد باز هم از تعداد تشخیص ها کاسته می گردد.

    آنیمیسم در اکثر شعرهای او به زیبایی تمام به کار گرفته شده است که نشان از این است که او تسلط بر طبیعت درون و بیرون خود داشته است و کاملاً با طبیعت بیرون مأنوس بوده است مانند در آسمان ملول ستارهای می سوخت / ستارهای میرفت / ستارهای می مرد (فرخزاد ۱۳۸۲ ۲۱۵) چون ستاره با دو بال زرفشان / آمده از دور دست آسمان…» (همان، (۲۱۷). البته جان دارانگاری در بسیاری مواقع در شعر فروغ با شخصیت بخشی به هم آمیخته شده است که تفکیک این دو کار آسانی نیست و نیاز به دقت بسیار دارد مانند سلام ای شب معصوم / سلام ای شبی که چشم های گرگ بیابان را به حفره های استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی (همان (۳۱۴. اما آن چه مسلم است و از اشعار فروغ بر می آید هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی با رشد و بلوغ فکری شاعر این جان دارانگاری ها نیز گسترش یافته است و به کمال رسیده است.
    هرگاه شاعر یا نویسنده بخواهد هیجانات و احساسات درونی خود به بالاترین درجات رسانده و ظهور و بروز دهد نیاز به ابزار هنری دارد که یکی از این ابراز آنیمیسم است که فروغ و نازک از آن به بهترین نحو استفاده کرده اند. هر چند نوع و چگونگی استفاده از آن در دورههای مختلف شعری آنان گوناگون میباشد. فروغ از جمله شاعران معاصری است که در به کارگیری از آنیمیسم صاحب سبک خاص و شخصی می باشد. یعنی قابل قیاس با بهره گیری دیگران از این ابزار نیست به قول سیروس شمیسا: «سبک شخصی یعنی سبک خاص یک شاعر یا نویسنده که اثر او را از هر اثر دیگری متمایز می کند. لازم به توضیح نیست که در عالم هنر همه صاحب سبک فردی نیستند، یعنی بسامد مختصات و ویژگی هایسبک آفرین، در آثار آنان به قدری نیست که باعث تشخص فردی شود» (شمیسا، ۱۳۸۷: ۹۴).
    وقتی فروغ می گوید: «سلام ای شب معصوم» آیا می توان گفت که شب را به انسانی تشبیه کرده و سپس یکی از صفات او را که معصوم بودن باشد با مشبه ذکر کرده است؟ در این گونه موارد بهتر و پذیرفتنی تر آن است که بگوئیم خود شب جانداری مستقل انگاشته شده است که میتواند فی المثل معصوم یا در آیین باشد.

    بررسی نوعی اشعار فروغ فرخزاد

    آنیمیسم در طبیعت
    فروغ در قطعه زیر علاوه بر ارائه تصویری وصفی و خیال انگیز در عین حال ابهام شعر را به نهایت رسانده است و معشوق را به موجی تشبیه کرده است که خصوصیاتی چون سرکشی دارد علاوه بر این به نوعی خصوصیات انسانی از جمله سرکشی و ناشکیبایی را به موج نسبت داده است:
    «تو» در چشم من همچو موجی خروشنده و سرکش و ناشکیبا… (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷ ۳۵۶)
    در این قطعه نیز گشودن چشمان بسته را به شکوفه نسبت داده است شکوفه نیز به نوجوانی تشبیه شده و به نوعی خصوصیات انسانی یک نوجوان به شکوفه ایی در حال باز شدن تشبیه شده است.
    بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای با ناز میگشود دو چشمان بسته را (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷ ۴۶) در این قطعه نیز طلوع خورشید به صحنه ایی از خندید خورشید تشبیه شده که بیان کننده تصویری زیبا از برآمدن آفتاب می باشد.
    «خورشید خنده کرد و از امواج خنده اش/ بر چهر روز روشنی دلکشی دوید (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷: ۸۶).

    در این ابیات فروخ سعی کرده که احساسات خود راجع به عشق را در قالبی توصیفی و با صنعت جاندارانگاری به طبیعت بیان کند گویی نسیم راز پنهانی عشق را در گوش موج می سراید:
    موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او رازی سرود و موج بنرمی از او رمید (فروغ فرخزاد ۱۳۴۷ ۸۷)
    در جایی دیگر، فروغ استعاره ایی از نشستن خورشید در مجمری از خون را بیان می کند:
    «خورشید تشنه کام در آن سوی آسمان گویی میان مجمری از خون نشسته بود (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷: ۴۱).
    این توصیفات استعاری گونه فروغ از طبیعت به نوعی بیان شور و احساس درونی این شاعر است. در جایی این قلیلان احساسات را به رقصیدن ماه در آسمان شب می انگارد:
    شبانگاهان که مه می رقصد آرام میان آسمان گنگ و خاموش (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷ ۹۳).
    در نمونه زیر فروغ با کاربرد آنیمیسم اندیشههای ذهنی خود را در باب تنهایی به نمایش گذاشته است.
    «من فکر میکنم که تمام ستاره ها به آسمان گم شده ای کوچ کرده اند (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷: ۶).

    آنیمیسم در موجودات زنده
    در اشعار فروغ نمونه هایی از انساندیسی موجودات زنده دیده میشود از جمله نسبت دادن صفات انسانی به پرندگانی چون کلاغ و درختان که در دو مورد از نمونه های زیر به خوبی به تصویر کشیده شده است:
    به دسته های کلاغان که عطر مزرعههای شبانه را برای من به هدیه میآوردند (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷: ۷۳)
    به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من از فصلهای خشک گذر میکردند (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷: ۸۰).

    آنیمیسم در مفاهیم
    همچنین در اشعار فروغ میتوان تصاویری واضح از روح بخشی به مفاهیم دید در قطعه ،زیر رفتن روز که نوعی بیان
    استعاری به اتمام روز است که با بیا جاندار انگاری بر آن تاکید شده است.
    «می رفت روز و خیره در اندیشه ای غریب دختر کنار پنجره محزون نشسته بود» (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷: ۴۹).
    در جایی دیگر خیال را به انسانی تشبیه کرده که دارای چهره ایی بی رنگ و روح است:
    باز در چهره خاموش خیال خنده زد چشم گناه آموزت (فروغ فرخزاد، ۱۳۴۷ ۲۳).

    جایگاه آنیمیسم در آثار نازک الملائکه

    نازك الملائکه به معنای واقعی شاعر و نویسنده ای آگاه است. او مشکلات امروز جهان عرب و مسائل زن را به خوبی می شناسد و از این جهت وجه اشتراک زیادی با شاعر نوپرداز و جسور ما یعنی فروغ فرخزاد دارد. در شعر نازک نیز جاندارانگاری نمود برجسته ای دارد گاه از سر حیرت و سرگشتکی به آنیمیسم میپردازد ای شاعر عرب با توجه به شرایط اجتماعی روزگار خود سعی بر این داشته که با بیانی خاص نوعی اعتراض به وضع موجود را در اشعار خود آشکار کند.
    جاندارانگاری در اشعار نازک کمی محدود تر است زیرا او با مفاهیم و محیط پیرامون خود بسیار مأنوس تر بوده است و دوست داشته که به اشیاء بی جان شخصیت انسانی ببخشد تا از ورای این روح بخشی اندیشه های خود را را بهتر به تصویر بکشد و تاثیر عمیقی بر مخاطب داشته باشد یکی از نقاط قوت شعر این شاعر نیز بهره گیری از اسنادهای مجازی است. همچنین نسبت دادن صفتهایی به موصوف است استفاده از جانبخشی در دورههای مختلف شعری نازک همانند فروغ با شدت و ضعف به کار گرفته است. گویی او خود خواسته سعی در به کارگیری پنهان و آشکار این روح بخشی داشته است.
    در اکثر شعرهای نازک آنیمیسم به زیبایی تمام به کار گرفته شده است که نشان از این است که او تسلط بر شرایط زمانه و دریافت مفاهیم درونی و بیرونی خود داشته است. البته میتوان چنین بیان کرد که جاندارانگاری در بسیاری مواقع در شعر نازک با شخصیت بخشی به هم آمیخته شده است که تفکیک این دو کار آسانی نیست و نیاز به دقت بسیار دارد. مانند همان کاربرد این صنعت در اشعار فروغ اما بسیار محدود تر و کاربرد تنوع کمتری از جاندارانگاری. اما آن چه مسلم است و از اشعار نازک بر می آید هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی با رشد و بلوغ فکری شاعر این جاندارانگاری ها نیز گسترش یافته است و به کمال رسیده است که این نکته در اشعار شاعران دورههای بعدی او کاملا محسوس است.

    بررسی نوعی اشعار نازک الملائکه

    آنیمیسم در اشیاء
    در قطعه زیر از شعر نازک به نوعی شاهد حیرت شاعر هستیم خسته کردن ویژگی است که در این شعر به راه ها نسبت داده شده است و همچنین بیزار کردن به پله ها گویی در این شعر نازک سعی بر این داشته که نهایت خستگی و آلام خود را از طریق منسوب کردن به راه و پله به تصویر کشد:
    «این امشی ؟ مللت الدروب و سئمت المروج و العدو الخفي اللجوج لم يزل يقتفى خطواتي، فأين الهروب؟ …. » (نازک الملائکه، ۱۹۸۶: ۷۷/۲)
    ترجمه کجا بروم؟ راه ها را خسته کردم و پله ها را بیزار کردم و دشمن پنهان لجوج همچنان در پی گامهایم میآید، پس راه نجات کجاست؟
    نازک درباره جنگ این چنین سخن میگوید که گویی جنگ به مانند انسانیست که که با چنگال های خود همه جا را به ویرانی می کشد و گویی جنگ همان جلاد روزگار است.
    ذه الأنفس الممزقة العمياء، هذى المـ دافن الجوفاء هدمتها مخالب الحرب وامتصت/ شذاها الدماء و الاشلاء» (نازك الملائکه، ۱۹۸۶: ۲۹۷/۱ ).
    (ترجمه این جانهای پاره پارۀ کور این گورستانهای خشکیده را چنگالهای جنگ ویران کرد و عطر خوشش را خونها و لاشه ها مکیدند)

    آنیمیسم در مفاهیم
    نازک نیز در برخورد با واقعیتهای بیرونی محیط پیرامونش مسائل عاطفی مسایل سیاسی- اجتماعی و ذهنی خاص خود به جاندارانگاری پرداخته است در شعر زیر نازک روح خود را به تصویر می کشد و آوارگی را به مفهوم روح نسبت میدهد. این نسبت دادن صفت انسانی نوعی تاکیید بیشتر بر بیان درد و رنج شاعر در قالب شعر اعتراضی به وضعیت جامعه روزگار خود است.
    «ها أنا تحت دجيه الليل روح / مستطار في هيكل موهون .. » (نازك الملائکه، ۱۹۸۶: ۴۹۳/۱).
    (ترجمه این منم همچون روحی آواره در پیکری سست، زیر تاریکی شب)
    در نمونه زیر به برداشت عینی و واقعی خود از شرایط قصرهای ثروتمندان اشاره دارد که به صورت استفهام بیان کرده است :«ليس يعفو الممات عنهم فهم حزن / و صمت وحيره وبکاء» (نازك الملائکه، ۱۹۸۶: ۴۷/۲ ). (ترجمه مرگ نیز آنها را نمیبخشد و به دنبال آنها میآید و زندگی آنها ،اندوه ،سکوت پریشانی و گریه است.)

    نتیجه گیری

    شعر معاصر عرب، مانند شعر معاصر فارسی تحت تأثیر مکتب های ادبی غرب به ویژه رمانتیک ها، سمبولیست ها و ناتوریستها قرار گرفته است ابراهیمی کاوری و جولانیان (۱۳۸۷ (۲۳) ادبیات معاصر ایران و عرب با پشت سر نهادن سنتهای کهن و در نتیجه تماس مستقیم با ادبیات معاصر جهان و آشنایی با مکتبهای جدید، توانست با حفظ استقلال و هویت فردی وارد مرحله تازه ای از ادبیات شود که پیش از این آن را تجربه نکرده بود. نازك الملائکه شاعر معاصر عرب و از پیشگامان شعر نو در ادبیات عرب با تاثیر از ادبیات غرب به ویژه شاعران رمانتیک بصری (۱۹۹۴: ۶۷) و نیز به سبب تاثیر عوامل درونی و بیرونی گوناگون همچون اوضاع نامساعد سیاسی اجتماعی داشتن روحیه ای منفعل و تاثیر پذیر (خورشا ۱۳۸۱ ۱۸۹) و ،همچنین بر اثر مطالعه نوشته های فیلسوفان شرق و غرب و … به سرایش نوعی مضامین وجدانی و سلبی روی آورد از آنجا که شاعر برجسته معاصر ،ایران فروغ فرخزاد نیز در سه دیوان اولش شاعری رمانتیک است (آزاد ۱۳۸۴ ۷۸) و در دیوانهای دیگر گرایش غالباً رئالیستی دارد (روزبه ۱۳۸۱: ۴۱۳) و از نظر عاطفی روانی شرایط مشابه با نازك الملائکه دارد و از سویی دیگر برخی عوامل بیرونی مانند شرایط حاکم بر جامعه از جمله فقر و اختلاف طبقاتی و نیز نگاه تبعیض آمیز به جنس زن و همچنین عوامل درونی مانند ناکامی در عشق سبب شده است که این دو شاعر به نوعی به مضامین مشترک مانند غم و اندوه و یأس (روزبه ۱۳۸۱ ۴۱۰) و عنصر زمان و … (هداره ۱۹۹۴ ۴۷) بپردازند ضمن آن که روابط فرهنگی ایران و عراق به عنوان ساکنان همجوار در خاورمیانه و تعامل فرهنگی ،فکری، مذهبی و … آنان از دیرباز رابطه ای تنگاتنگ میان آن دو برقرار کرده است.

    بنابراین شاعران هر دو زبان شاعرانی با طبعی لطیف و شیرین سخن با ذوقی سرشار و خدادادی اند که قدرت والایی در وصف طبیعت دارند تا جایی که توصیفها و صور آنان به هنگام بیان مناظر طبیعی چیزی شبیه کار یک عکاس یا نقاش است که آثار ماندگاری در وصف طبیعت از خود به یادگار میگذارد فروغ در سال ۱۳۳۷ به انگلستان می رود و در رشته سينما تحصیل می.کند نازك الملائکه هم به آمریکا می رود و در دانشگاه ویسکانسین در رشته ادبیات تطبیقی مدرک کارشناسی ارشد دریافت میکند به نظر می رسد مقایسه تشابهات ظاهری اشعار نازک الملائکه و یک دو شاعر زن عرب تبار دیگر با چند شاعران زن و یک دو شاعر مرد ایرانی پایانی ندارد و به تولید انبوه رسیده است. اما چون تحلیل ها سطحی هستند ناگزیر یکدیگر را تکرار میکنند (انوشیروانی، ۱۳۹۸: ۸۸).

    می توان این گونه بیان کرد که آرمانشهر بازیاب دغدغه های اجتماعی دو شاعر است. هر دو شاعر فقر، بی عدالتی، خشونت و استبداد را مانع رسیدن به آرمانشهر میدانند که در پس پناه بردن به قالب شعری جاندارانگاری سعی در بیان این آشفته بازار زمان خود دارند اما با بررسی انواع گونههای بیانی آنیمیسم در اشعار این دو شاعر در می یابیم که جاندارانگاری در اشعار فروغ فرخ زاد نمود بیشتری پیدا کرده است. البته باید اشاره کرد که در این مطالعه به دلیل حجم گسترده اشعار صرفا به بخشی مختصر از اشعار این دو شاعر به عنوان نمونههای پژوهش اشاره شده است. اما به بیان کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که بیان جاندارانگاری در آثار این دو ،شاعر، تنها به آرایههای ادبی فراتر رفته معطوف نشده است بلکه زیر ساختهای اندیشه ناتورالیستی آنان را به شیوه ایی بازگو میکند که تاکیدی افزون بر جلوه نوعی شعر اعتراضی به وضعیت موجود در جامعه با شد. همچنین استفاده فروغ از آنیمیسم در طبیعت در اشعار خود بسیار گسترده و قابل توجه است که نشاندهنده آمیختگی روح این زن شاعر با طبیعت بیرون است. اما در اشعار نازک کاربرد آنیمیسم در مفاهیم بیشتر مشهود است.

    منابع

    – انو شیروانی علیرضا (۱۳۹۸) نابسامانی ادبیات تطبیقی در ایران دو فصل نامه علمی پژوهشی ادیبات پارسی معاصر، سال نهم، شماره اول ۸۱-۱۱۲
    بصری میر (۱۹۹۴) اعلام الادب فى العراق الحدیث لندن: دار الحکمه
    روزبه محمدرضا (۱۳۸۱) ادبیات معاصر ایران تهران روزگار
    – فرخزاد فروغ (۱۳۴۷) دیوان فروغ فرخزاد به کوشش اعظم نوروزی مشهد نیکا
    فرخزاد، فروغ (۱۳۸۲) مجموعه اشعار تهران نگاه و آزادمهر
    – سلامت نیا، فریده؛ خیر جواه ،برزکی سعید و مدرس ،زاده عبدالرضا (۱۳۹۸) نگاهی به آموزههای تعلیمی و اخلاقی در شعر فروغ فرخزاد و نازک ،الملائکه مجله پژوهشهای ،اخلاقی شماره ۳۶ ص ۱۲۷-۱۴۶
    – سلامت نیا، فریده؛ خیر جواه برزکی سعید (۱۳۹۶) « بررسی تطبیقی نمودهای اندیشه فروغ فرخزاد و نازک الملائکه مجله مطالعات ادبیات تطبیقی شماره ۴۱ ص ۱۲۱-۱۳۸
    – سلاجقه، پروین (۱۳۸۴) امیرزاده کاشی ها نقد شعر احمد شاملو، تهران مروارید
    – سلاجقه پروین (۱۳۸۵) از این باغ ،شرقی تهران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
    – شميسا، سیروس (۱۳۸۷) بیان و معانی تهران تابش
    الملائكه نازک (۱۹۸۶) الدیوان بیروت دارالعوده
    – ناس جان بی (۱۳۷۰) تاریخ جامع ادیان ترجمه علی اصغر حکمت تهران انتشارات آموزش انقلاب اسلامی
    – هداره، محمدمصطفی (۱۹۹۴) بحوث فی الادب العربي الحديث، بیروت، دارالنهضه العربي.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»