کارم-چو-زلف-یار-پریشان-و-درهمست

کارم چو زلف یار پریشان و درهمست – 75

  • دانلود دکلمه صوتی شعر کارم چو زلف یار پریشان و درهمست سعدی – غزل 75 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست. غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت.

     

     

    شعر کارم چو زلف یار پریشان و درهمست – غزل 75 – سعدی

     

    کارم چو زلف یار پریشان و درهمست

    پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست

     

    غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت

    این شادی کسی که در این دور خرمست

     

    تنها دل منست گرفتار در غمان

    یا خود در این زمانه دل شادمان کمست

     

    زین سان که می‌دهد دل من داد هر غمی

    انصاف ملک عالم عشقش مسلمست

     

    دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت

    آیا چه جاست این که همه روزه با نمست

     

    خواهی چو روز روشن دانی تو حال من

    از تیره شب بپرس که او نیز محرمست

     

    ای کاشکی میان منستی و دلبرم

    پیوندی این چنین که میان من و غمست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    کارم چو زلف یار پریشان و درهمست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر کارم چو زلف یار پریشان و درهمست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و فاطمه زندی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی کارم چو زلف یار پریشان و درهمست

    کارم چو زلف یار پریشان و درهمست پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست

    کارم همانند زلفان یار در هم پیچیده و آشفته و پشتم مثل ابروان او کاملاََ خمیده است.

    [درهم = آشفته و بی نظم و ترتیب / پرخم = خمیده].

     

    معنی غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت

    غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت این شادی کسی که در این دور خرمست

    خون دلم را غم چونان شرابی نوشید و گفت: این جام را به سلامتی کسی می نوشم که در این روزگار شاد و خرّم است.

    [نوش کردن = به لذّت نوشیدن / به شادی کسی = منظور به شادی نوشیدن شراب است و به اصطلاح امروز به سلامتی کسی شراب نوشیدن / دور = دوران، روزگار و زمانه].

     

    معنی تنها دل منست گرفتار در غمان

    تنها دل منست گرفتار در غمان یا خود در این زمانه دل شادمان کمست

    آیا در این زمانه فقط دل من اسیر اندوه است؟ یا اصلاََ دل شادمان کم است؟

     

    معنی زین سان که می‌دهد دل من داد هر غمی

    زین سان که می‌دهد دل من داد هر غمی انصاف ملک عالم عشقش مسلمست

    این گونه که دل، حقّ غم را ادا می کند و با هر غمی می سازد، انصافاََ فرمانروایی سرزمین عشق به او سپرده خواهد شد.

    [داد دادن = رسیدگی کردن و کاری را به خوبی انجام دادن  / انصاف = انصافاََ، از روی داد، به راستی / مُلک = فرمانروایی، سلطنت].

     

    معنی دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت

    دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت آیا چه جاست این که همه روزه با نمست

    آیا می دانی که تصویر خیالی چهرۀ تو که در دیدگان جای گرفته بود، به من چه گفت؟ گفت: این چشم چه جایی است که هر روزه تر و مرطوب است؟

     

    معنی خواهی چو روز روشن دانی تو حال من

    خواهی چو روز روشن دانی تو حال من از تیره شب بپرس که او نیز محرمست

    اگر می خواهی حال من چون روز روشن بر تو آشکار گردد، از شب تیره بپرس، زیرا شبان تیره محرم سیاه روزی های من بوده است و من بارها در دل شب از تیره روزی خود نالیده ام.

     

    معنی ای کاشکی میان منستی و دلبرم

    ای کاشکی میان منستی و دلبرم پیوندی این چنین که میان من و غمست

    ای کاش این پیوند محکم و استواری که میان من و اندوه وجود دارد، در میان من و دلبر من بسته می شد.

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل کارم چو زلف یار پریشان و درهمست سعدی

    جلیل میگوید:

    سعدی شیرین سخن
    این شعر امضای سعدی را ندارد و برایم عجیب بود.
    بیت ششم: خواهی چو روز روشن “بدانی” تو حال من
    بیت آخر: ای کاشکی میان من “بودی” و دلبرم

     

    شایق میگوید:

    با سلام فریاد سعدی از هجران و دوری یار در این غزل موج میزند.

     

    ناشناس میگوید:

    بله، درد و حرمانِ سعدی در غزل هویدا است
    آیا چه جا است این که همه روزه با نم است …
    شاید به همین دلیل سعدی بیتی با نام خودش در غزل نداره.

     

     

    معنی غزل کارم چو زلف یار پریشان و درهمست سعدی چیست؟

    کارم همانند زلفان یار در هم پیچیده و آشفته و پشتم مثل ابروان او کاملاََ خمیده است.

    [درهم = آشفته و بی نظم و ترتیب / پرخم = خمیده].

     

    شعر کارم چو زلف یار پریشان و درهمست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»