شراب-از-دست-خوبان-سلسبیلست

شراب از دست خوبان سلسبیلست – 74

  • دانلود دکلمه صوتی شعر شراب از دست خوبان سلسبیلست سعدی – غزل 74 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. و گر خود خون میخواران سبیلست. نمی‌دانم رطب را چاشنی چیست.

     

     

    شعر شراب از دست خوبان سلسبیلست – غزل 74 – سعدی

     

    شراب از دست خوبان سلسبیلست

    و گر خود خون میخواران سبیلست

     

    نمی‌دانم رطب را چاشنی چیست

    همی‌ بینم که خرما بر نخیلست

     

    نه وسمست آن به دلبندی خضیبست

    نه سرمست آن به جادویی کحیلست

     

    سرانگشتان صاحب دلفریبش

    نه در حنا که در خون قتیلست

     

    الا ای کاروان محمل برانید

    که ما را بند بر پای رحیلست

     

    هر آن شب در فراق روی لیلی

    که بر مجنون رود لیلی طویلست

     

    کمندش می‌دواند پای مشتاق

    بیابان را نپرسد چند میلست

     

    چو مور افتان و خیزان رفت باید

    و گر خود ره به زیر پای پیلست

     

    حبیب آن جا که دستی برفشاند

    محب ار سر نیفشاند بخیلست

     

    ز ما گر طاعت آید شرمساریم

    و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست

     

    بدیل دوستان گیرند و یاران

    ولیکن شاهد ما بی‌بدیلست

     

    سخن بیرون مگوی از عشق سعدی

    سخن عشقست و دیگر قال و قیلست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    شراب از دست خوبان سلسبیلست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر شراب از دست خوبان سلسبیلست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و سهیل قاسمی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی شراب از دست خوبان سلسبیلست

    شراب از دست خوبان سلسبیلست و گر خود خون میخواران سبیلست

    اگر زیبارویان شراب دهند، مثل آب چشمۀ بهشتی است، حتّی اگر برای نوشیدنش خون نوشندگان آن رایگان باشد و ریخته شود. آن شراب به جان می ارزد.

    [خوبان = زیبارویان / سلسبیل = نام چشمه ای است در بهشت (آیه 18 سورۀ انسان) / سبیل = راه و طریق / سبیل بودن = رایگان بودن].

     

    معنی نمی‌دانم رطب را چاشنی چیست

    نمی‌دانم رطب را چاشنی چیست همی‌ بینم که خرما بر نخیلست

    من مزۀ رطب (لب شیرین یار) را نمی دانم، فقط می بینم که آن لبان شیرین بر بلندای نخل قامت او قرار دارد و دست یافتن بر آن دشوار است.

    [رطب = خرمای تر و تازه / چاشنی = مزه / نخیل = نخل و درخت خرما / خرما بر نخیل بودن = کنایه از دور از دسترس بودن].

     

    معنی نه وسمست آن به دلبندی خضیبست

    نه وسمست آن به دلبندی خضیبست نه سرمست آن به جادویی کحیلست

    آن چیزی که ابروان را بدان آراسته ای وسمه نیست. بلکه خضابی است که بدان دل می بری و آنچه بر چشمان کشیده ای سرمه نیست، بلکه چشمان سرمه کشیده و فریبندۀ توست.

    [وسمه = رنگ سیاه است که زنان ابرو را با آن رنگ کنند. برخی گویند که نوعی از حناست و آن را حنای سیاه می گویند / دلبندی = دلبری و دلکشی / خضیب = خضاب، رنگ کردن با حنا و گلگونه / سرمه = مادّه ای است سیاه رنگ که سبب ازدیاد نور چشم و زیبایی است، توتیا / کحیل = چشم سرمه کشیده، مکحول].

     

    معنی سرانگشتان صاحب دلفریبش

    سرانگشتان صاحب دلفریبش نه در حنا که در خون قتیلست

    آن سرانگشتانی که دل از کف صاحبدلان می رباید، به حنا آراسته نیست بلکه با خون کشتگان سرخ شده است.

    [حنا = گیاهی که دارای برگ معروفی است که بدآن رنگ کنند].

    تشبیه مضمر = حنّا به خون مانند شده است.

     

    معنی الا ای کاروان محمل برانید

    الا ای کاروان محمل برانید که ما را بند بر پای رحیلست

    هان ای کاروانیان،کجاوه ی یار را به حرکت در آورید! زیرا بند ما بر پای کوچ و رفتن کاروان بسته شده است. چون ماکشیده می شویم،پس محمل را هم برانید تا از وی جدا نمانیم.

    [الا = حرف تنبیه است برای آگاهی،هان/محمل = کجاوه، هودج/ رحیل = کوچ و رفتن].

    استعاره ی مکنیّه = پای رحیل.

     

    معنی هر آن شب در فراق روی لیلی

    هر آن شب در فراق روی لیلی که بر مجنون رود لیلی طویلست

    هر شبی که در جدایی از روی لیلی بر مجنون بگذرد، شب درازی خواهد بود. [لَیلی = شبی]

    لیلی و مجنون = لیلی، دختر مهدی بن سعد یا مهدی بن ربیعه بود که مجنون بن قیس بن ملوّح عاشق او شد و در عشق او سر به بیابانها نهاد و در فراق معشوقه شعرها گفت و خاک ها بر سر ریخت. در ادب عرفانی فارسی، لیلی مظهر عشق ربّانی و الوهیت و مجنون مظهر روحِ ناآرامِ بشری که بر اثر دردها و رنج ها ی جانکاه، دیوانه شده و در صحرای جنون و دلدادگی سرگردان است و در جستجویِ وصالِ حق به وادی عشق درافتاده و می خواهد به مقامِ قربِ حضرتِ لایزال واصل شود اما بدین مقام نمی رسد، مگر آن روزی که از قفسِ تن رها شود. از داستان عشقِ لیلی و مجنون شاید بیش از هر داستانِ عشقی دیگری در ادب فارسی سخن گفته شده است. ادب غنایی فارسی و ترکی مملوّ است از داستان این دو دلداده که سرآغاز آن تقریباََ از «لیلی و مجنونِ نظامی گنجوی» است. این اثر بعدها موردِ توجه و تقلید شعرای متعدد قرار گرفته است. (فرهنگ اساطیر)

     

    معنی کمندش می‌دواند پای مشتاق

    کمندش می‌دواند پای مشتاق بیابان را نپرسد چند میلست

    کمند معشوق پای عاشق را به بند کشیده و می دواند. دلدادۀ شیفته فقط به دنبال معشوق می رود و نمی پرسد که مسافت بیابان چند میل است.

    [مشتاق = عاشق و شیفته / میل = واحد مسافت ، مناره و نشانه ای که در راه می گذاشتند تا کاروانیان راه خود را گم نکنند. هر سه میل برابر با یک فرسخ بوده است (لغت نامه)].

     

    معنی چو مور افتان و خیزان رفت باید

    چو مور افتان و خیزان رفت باید و گر خود ره به زیر پای پیلست

    در راه معشوق باید مثل مور، افتان و خیزان ره سپرد؛ هرچند این راه بر زیر پای پیل و احتمال خطرِ درهم نوردیده شدن، وجود داشته باشد.

    [تشبیه = رهرو راه عشق به مور مانند شده است/ تضادّ معنوی = مور، پیل/ تضاد = افتان و خیزان/ کنایه = افتان و خیزان (به سختی راه رفتن)].

     

    معنی حبیب آن جا که دستی برفشاند

    حبیب آن جا که دستی برفشاند محب ار سر نیفشاند بخیلست

    در جایی که دوست اشارتی کند، اگر عاشق جان نثار نکند، بخل ورزیده است.

    [حبیب = معشوق، محبوب / دست برفشاندن = با دست اشاره کردن / محبّ = عاشق، دوستدار / سرفشاندن = سر دادن و نثار کردن].

     

    معنی ز ما گر طاعت آید شرمساریم

    ز ما گر طاعت آید شرمساریم و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست

    اگر ما سر بر خط فرمان خوبان داشته باشیم. از عمل خویش شرمساریم. امّا اگر خوبان کار ناروایی انجام دهند، آن را زیبا و پسندیده می دانیم.

    [طاعت = اطاعت و فرمانبرداری / قبیح = کار زشت / جمیل = زیبا و پسندیده].

     

    معنی بدیل دوستان گیرند و یاران

    بدیل دوستان گیرند و یاران ولیکن شاهد ما بی‌بدیلست

    برای دوستان و یاران بدلی می توان در نظر گرفت، امّا محبوب زیبای ما نظیری ندارد و بی همتاست. [بدیل = مثل و مانند].

     

    معنی سخن بیرون مگوی از عشق سعدی

    سخن بیرون مگوی از عشق سعدی سخن عشقست و دیگر قال و قیلست

    ای سعدی، جز سخن عشق سخنی به میان میاور، زیرا سخن فقط سخن عشق است و سخنان دیگر سر و صدا و هیاهویی بیش نیست.

    [قیل و قال = سر و صدا و هیاهو].

     

     

    معنی غزل شراب از دست خوبان سلسبیلست سعدی چیست؟

    اگر زیبارویان شراب دهند، مثل آب چشمۀ بهشتی است، حتّی اگر برای نوشیدنش خون نوشندگان آن رایگان باشد و ریخته شود. آن شراب به جان می ارزد.

    [خوبان = زیبارویان / سلسبیل = نام چشمه ای است در بهشت (آیه 18 سورۀ انسان) / سبیل = راه و طریق / سبیل بودن = رایگان بودن].

     

    شعر شراب از دست خوبان سلسبیلست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *