چو-ابر-زلف-تو-پیرامن-قمر-می‌گشت

چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت – 132

  • دانلود دکلمه صوتی شعر چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت سعدی – غزل 132 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. ز ابر دیده کنارم به اشک تر می‌گشت. ز شور عشق تو در کام جان خسته من.

     

    شعر چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت – غزل 132 – سعدی

     

    چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت

    ز ابر دیده کنارم به اشک تر می‌گشت

     

    ز شور عشق تو در کام جان خسته من

    جواب تلخ تو شیرینتر از شکر می‌گشت

     

    خوی عذار تو بر خاک تیره می‌افتاد

    وجود مرده از آن آب جانور می‌گشت

     

    اگر مرا به زر و سیم دسترس بودی

    ز سیم سینه تو کار من چو زر می‌گشت

     

    دل از دریچه فکرت به نفس ناطقه داد

    نشان حالت زارم که زارتر می‌گشت

     

    ز شوق روی تو اندر سر قلم سودا

    فتاد و چون من سودازده به سر می‌گشت

     

    ز خاطرم غزلی سوزناک روی نمود

    که در دماغ فراغ من این قدر می‌گشت

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    برخیز ساقیا بده آن جام خسروی

    ای کمان‌ابرو به عاشق کن ترحم گاه گاهی _ 99

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    شعر مرا دوست بدار اندکی ولی طولانی کریستوفر مارلو

     

    معنی چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت

    چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت ز ابر دیده کنارم به اشک تر می‌گشت

    وقتی که گیسوانت به سان ابری گرد ماه چهره ات به حرکت درمی آمد، کنار من با اشکی که از ابر چشمان می بارید تر می شد.

     

    معنی ز شور عشق تو در کام جان خسته من

    ز شور عشق تو در کام جان خسته من جواب تلخ تو شیرینتر از شکر می‌گشت

    جواب های تلخ تو در دهان جان خسته ام از شِکر هم شیرین تر است.

    [ خسته = مجروح و آزرده ].

     

    معنی خوی عذار تو بر خاک تیره می‌افتاد

    خوی عذار تو بر خاک تیره می‌افتاد وجود مرده از آن آب جانور می‌گشت

    از چهره ات قطرات عرق بر خاک سیاه می افتاد و جسم بی جان در اثر روح بخشی این قطره ها زنده می شد.

    [ خوی = عرق / عِذار = رخسار / جانور گشتن = دارای جان گشتن ، زنده شدن ].

     

    معنی اگر مرا به زر و سیم دسترس بودی

    اگر مرا به زر و سیم دسترس بودی ز سیم سینه تو کار من چو زر می‌گشت

    اگر به نقدینه هایی نظیر طلا و نقره دسترسی می داشتم ، تو را به چنگ می آوردم و آنگاه در اثر سینۀ سیم گون تو کارم مثل زر رواج می یافت.

    [ کار چو زر گشتن = کنایه از به سامان بودن ، رواج و رونق بودن کار ].

     

    معنی دل از دریچه فکرت به نفس ناطقه داد

    دل از دریچه فکرت به نفس ناطقه داد نشان حالت زارم که زارتر می‌گشت

    دل حال زارم را که هر لحظه زارتر می شد ، از دریچۀ اندیشه به جان گویای من نشان داد.

    [ نَفس ناطقه = روح و جانی که فهم ادراک معانی کند ].

     

    معنی ز شوق روی تو اندر سر قلم سودا

    ز شوق روی تو اندر سر قلم سودا فتاد و چون من سودازده به سر می‌گشت

    از اشتیاق دیدار چهره ات سودایی بر سر قلم افتاد و همانند منِ سودازده حیران و سرگردان شد.

    [ شوق = اشتیاق و آرزومندی و آن جَستن دل است برای دیدن معشوق ، در نزد عارفان آتشی است که خداوند در دل اولیای خود قرار می دهد / سودا = یکی از اخلاط اربعه که غلبۀ آن موجب عشق و هوس و خیال ( مالیخولیا ) می شود / سودازده = کنایه از شیفته و دیوانه و عاشق / به سر گشتن = کنایه از آشفته و حیران شدن ].

     

    معنی ز خاطرم غزلی سوزناک روی نمود

    ز خاطرم غزلی سوزناک روی نمود که در دماغ فراغ من این قدر می‌گشت

    از درون ذهن و ضمیرم غزلی پر سوز و گداز که در اندیشه فارغ از غم من سیلان داشت ، ظاهر گشت.

    [ خاطر = فکر و اندیشه دل / روی نمودن = نشان دادن و ظاهر گشتن / دماغ = مغز ، فکر و اندیشه / فراغ = آسوده و راحت ].

     

     

    معنی غزل چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت سعدی چیست؟

    وقتی که گیسوانت به سان ابری گرد ماه چهره ات به حرکت درمی آمد، کنار من با اشکی که از ابر چشمان می بارید تر می شد.

     

    شعر چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *