شعر چار ماه است که مهمل شده کار بلدی _ ملک الشعرا بهار
بلدی
چار ماه است که مهمل شده کار بلدی
آخر این قوم ندادند قرار بلدی
گشته از غصه و غم زرد عذار بلدی
خفته در خاک عدم جسم نزار بلدی
نرود فاتحه خوانی به مزار بلدی
آه و صد آه براین حالت زار بلدی
نه به مشهد بلدی ماند و نه در ری بلدی
ما ندانیم که آباد شود کی بلدی
گشته از بی کفنی لاشهٔ لاشی بلدی
بلدی ای بلدی ای بلدی ای بلدی
عالمی گشته کنون نوحه شعار بلدی
آه و صد آه براین حالت زار بلدی
بلدی طفلک خوشخوی و خوش اندامی بود
بچهٔ خوش سخن و شوخ دلارامی بود
منفصل شد ز جهالت چه بد ایامی بود
بلدی کاش اقل همسر مادامی بود
تاکه بودند جهان یکسره یار بلدی
آه و صد آه براین حالت زار بلدی
بلدی کاش بدی پهلوی قونسولخانه
تا ز یاران موافق نشدی بیگانه
حضراتش ننمودند تهی پیمانه
نشدی از غرض چند نفر ویرانه
تهی از خویش نکردند کنار بلدی
آه و صد آه براین حالت زار بلدی
یا اقلا بلدی حوزه لاتاری بود
واندر آنجا صنم شوخ وفاداری بود
یا در آن دخلکی و گرمی بازاری بود
یا در آنجا دو نخود لاسکی وتاری بود
تا پریشان نشدی طرهٔ تار بلدی
آه و صد آه براین حالت زار بلدی
بلدی را بشکستند کمر ، وای هوار
دگر از او نگرفتند خبر، وای هوار
خون مسکین بلدی گشت هدر وای هوار
آه تاکی بخورم خون جگر وای هوار
که جگرخون شود از قلب فکار بلدی
آه و صد آه براین حالت زار بلدی
آن جنابی که معین بود و ظهیرمن وتو
بلدی جان زچه شد خصم شریرمن وتو
گوش او از چه نشدکر، ز نفیر من وتو
بو که نفرین کندش مادر پیر من و تو
تا بداندکه چه کرده است به کار بلدی
آه و صد آه براین حالت زار بلدی
هر شب و روز به بدخواه تو نفرین گویم
گاه از آن گفنم بیپرده گه از این گویم
هرچه گوبم ز وطنخواهی و آئین گویم
بلدی جان تو دعاکن که من آمین گویم
نیست باد آنکه بهم ریخت مدار بلدی
آه و صد آه براین حالت زار بلدی
بلدی گشته عرقریز و خجل ای وکلا
خلق را از غم او خون شده دل ای وکلا
چند باشید چنین مهمل و ول ای وکلا
پایها تا به کمر مانده به گل ای وکلا
همتی زانکه به گل مانده حمار بلدی
آه و صد آه بر این حالت زار بلدی
مطالب بیشتر در:
ملک الشعرا بهارشعر مشروطه
وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: مسمط
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
دانی ز چه یک نام حق آمد غفار – ۱۷۰
فلق لیلالفراق، وریح وصل تفوح
هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد – 166
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «چار ماه است که مهمل شده کار بلدی آخر این قوم ندادند قرار بلدی گشته از غصه و غم زرد عذار بلدی خفته در خاک عدم جسم نزار بلدی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «چند باشید چنین مهمل و ول ای وکلا پایها تا به کمر مانده به گل ای وکلا همتی زانکه به گل مانده حمار بلدی آه و صد آه بر این حالت زار بلدی» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر بلدی ملک الشعرا بهار
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر بلدی ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024