هر-که-چیزی-دوست-دارد-جان-و-دل-بر-وی-گمارد

هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد – 166

  • دانلود دکلمه صوتی شعر هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد سعدی – غزل 166 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد. روزی اندر خاکت افتم ور به بادم می‌رود سر.

     

    شعر هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد – غزل 166 – سعدی

     

    هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد

    هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد

     

    روزی اندر خاکت افتم ور به بادم می‌رود سر

    کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد

     

    من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم

    هوش من دانی که بردست آن که صورت می‌نگارد

     

    عمر گویندم که ضایع می‌کنی با خوبرویان

    وان که منظوری ندارد عمر ضایع می‌گذارد

     

    هر که می‌ورزد درختی در سرابستان معنی

    بیخش اندر دل نشاند تخمش اندر جان بکارد

     

    عشق و مستوری نباشد پای گو در دامن آور

    کز گریبان ملامت سر برآوردن نیارد

     

    گر من از عهدت بگردم ناجوانمردم نه مردم

    عاشق صادق نباشد کز ملامت سر بخارد

     

    باغ می‌خواهم که روزی سرو بالایت ببیند

    تا گلت در پا بریزد و ارغوان بر سر ببارد

     

    آن چه رفتارست و قامت وان چه گفتار و قیامت

    چند خواهی گفت سعدی طیبات آخر ندارد

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)

     

    هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد سعدی است. این قطعه‌ها توسط محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر مرا دوست بدار اندکی ولی طولانی کریستوفر مارلو

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2

     

    معنی هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد

    هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد

    هر کس چیزی را دوست دارد ، جان و دل خویش را بر آن متمرکز می سازد . هر کس در برابر محراب تو سر بر سجده نهد ، راضی نمی شود که از آن خلوت سر بردارد .

    [ محراب = جایی در مسجد که امام در آنجا نماز می گزارد ، قبله / خلوت = عزلت و گوشه نشینی / گماشتن = سپردن / سر برآوردن از چیزی = کنایه از روی برگرداندن و ترک کردن چیزی ]

     

    معنی روزی اندر خاکت افتم ور به بادم می‌رود سر

    روزی اندر خاکت افتم ور به بادم می‌رود سر کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد

    اگر روزی سرم به باد رود ، در خاکت می افتم ، زیرا کسی که در زیر گام های تو می میرد ، با شادمانی و خوشی جان می سپارد .

    [ در خاک افتادن و به باد رفتن سر = کنایه از نابود و تباه شدن ، فدا گشتن ]

     

    معنی من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم

    من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم هوش من دانی که بردست آن که صورت می‌نگارد

    من آن صورت پرستی که از تمنّای تو مست شود نیستم . می دانی چه کسی مرا از خود بی خود کرده است ؟ آن نقّاش ازلی که صورت ها را نقش می زند .

    [ تمنّا = امید و آرزو / هوش بردن = مست و مدهوش / آن که صورت می نگارد = کنایه از خداوند است که همۀ صورت ها را می نگارد و نقش می زند ]

     

    معنی عمر گویندم که ضایع می‌کنی با خوبرویان

    عمر گویندم که ضایع می‌کنی با خوبرویان وان که منظوری ندارد عمر ضایع می‌گذارد

    به من می گویند که در راه زیبارویان عمر خویش را تباه می کنی . امّا بر عکس کسانی که دلداری ندارند ، عمر خویش را تباه می سازند .

    [ خوب رویان = جمع خوب روی به معنی زیبارویان / منظور = مجازاََ به معنی معشوق ]

     

    معنی هر که می‌ورزد درختی در سرابستان معنی

    هر که می‌ورزد درختی در سرابستان معنی بیخش اندر دل نشاند تخمش اندر جان بکارد

    آن کسی که در بستان سرای حقیقت درختی را پرورش می دهد ، دانۀ آن را در جان کاشته و ریشۀ آن را در جان خویش استوار ساخته است .

    [ ورزیدن = کاشتن / معنی = حقیقت / بیخ = ریشه ]

     

    معنی عشق و مستوری نباشد پای گو در دامن آور

    عشق و مستوری نباشد پای گو در دامن آور کز گریبان ملامت سر برآوردن نیارد

    عشق و پرهیزگاری ناسازند . به آن کس که نمی تواند سر از ملامت شنیدن در راه عشق بلند کند . بگو که ترک عشق کند و کنار رود .

    [ مستوری  = تقوا و پاکدامنی ، نجابت و پارسایی / ملامت = عتاب و سرزنس / یارستن = توانستن / پای در دامن آوردن = کنایه از گوشه گرفتن و کناره گیری کردن / سر بر آوردن = کنایه از ظاهر و آشکار شدن ]

     

    معنی گر من از عهدت بگردم ناجوانمردم نه مردم

    گر من از عهدت بگردم ناجوانمردم نه مردم عاشق صادق نباشد کز ملامت سر بخارد

    اگر من از پیمانی که با تو بسته ام برگردم ، آدمی نه ، بلکه ناجوانمرد هستم  . زیرا کسی که از ملامت شدن در راه عشق شرمنده شود و به خود تردید راه دهد ، عاشق راستین نیست .

    [ عهد = پیمان / سر خاریدن = کنایه از تعلّل و اهمال کردن ]

     

    معنی باغ می‌خواهم که روزی سرو بالایت ببیند

    باغ می‌خواهم که روزی سرو بالایت ببیند تا گلت در پا بریزد و ارغوان بر سر ببارد

    آرزو می کنم که باغ بالای چو سروت را ببیند ، تا گل به پایت بریزد و ارغوان بر سرت نثار کند .

    [ بالا = قد و قامت / ارغوان = درختی است دارای گلهای قرمز ارغوانی که قبل از ظاهر شدن برگ های درخت می شکفد و در موسم بهار سراپا گل می شود (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی) ]

     

    معنی آن چه رفتارست و قامت وان چه گفتار و قیامت

    آن چه رفتارست و قامت وان چه گفتار و قیامت چند خواهی گفت سعدی طیبات آخر ندارد

    آن چه بالا و چه رفتار موزونی است ؟ و آن چه سخن گفتنی است که با آن قیامت به پا می کنی ؟ ای سعدی ، چه قدر می خواهی از این اوصاف زیبا سخن بگویی ؟ این نیکویی های رفتاری و گفتاری او پایان پذیر نیست .

    [ طیّبات = منظور پاکی ها و نیکویی ها ، سخنان دلپسند و نیکو ]

     

     

    معنی غزل هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد سعدی چیست؟

    هر کس چیزی را دوست دارد ، جان و دل خویش را بر آن متمرکز می سازد . هر کس در برابر محراب تو سر بر سجده نهد ، راضی نمی شود که از آن خلوت سر بردارد .

    [ محراب = جایی در مسجد که امام در آنجا نماز می گزارد ، قبله / خلوت = عزلت و گوشه نشینی / گماشتن = سپردن / سر برآوردن از چیزی = کنایه از روی برگرداندن و ترک کردن چیزی ]

     

    شعر هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *