دانلود دکلمه صوتی شعر هر که خصم اندر او کمند انداخت سعدی – غزل 30 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. به مراد ویش بباید ساخت هر که عاشق نبود مرد نشد.

شعر هر که خصم اندر او کمند انداخت – غزل 30 – سعدی

 

هر که خصم اندر او کمند انداخت

به مراد ویش بباید ساخت

 

هر که عاشق نبود مرد نشد

نقره فایق نگشت تا نگداخت

 

هیچ مصلح به کوی عشق نرفت

که نه دنیا و آخرت درباخت

 

آن چنانش به ذکر مشغولم

که ندانم به خویشتن پرداخت

 

همچنان شکر عشق می‌گویم

که گرم دل بسوخت جان بنواخت

 

سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست

تحفه روزگار اهل شناخت

 

آفرین بر زبان شیرینت

کاین همه شور در جهان انداخت

 

از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

 

هر که خصم اندر او کمند انداخت صوتی

پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر هر که خصم اندر او کمند انداخت سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب، سهیل قاسمی و پری ساتکنی عندلیب خوانده شده‌اند.

 

در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

 

پیشنهاد ویژه برای مطالعه

نامه های احمد شاملو به آیدا

گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

دانلود آهنگ بعد ما شروین حاجی پور

 

معنی هر که خصم اندر او کمند انداخت

هر که خصم اندر او کمند انداخت به مراد ویش بباید ساخت

هر کس که دشمن بر او کمند اندازد و را اسیر سازد. ناچار باید با خواست دشمن و اسیر کننده خویش بسازد.

[خصم= دشمن / مراد= آرزو].

 

معنی هر که عاشق نبود مرد نشد

هر که عاشق نبود مرد نشد نقره فایق نگشت تا نگداخت

هر کس عشق نورزد مردِ کامل نمی شود همچانکه نقره تا در کوره ذوب نشود و خالص نگردد، برتری نمی یابد.

[فایق= برتر و برگزیده / مرد= آدمی و انسان / گداختن= ذوب شدن].

 

معنی هیچ مصلح به کوی عشق نرفت

هیچ مصلح به کوی عشق نرفت که نه دنیا و آخرت درباخت

هیچ انسان اهلِ صلاحی وجود ندارد که به کوی عشق برود و دنیا و آخرت خویش را نثارِ عشق نسازد. [مصلح= پارسا و کسی که اهل صلاح و تقوا باشد].

 

معنی آن چنانش به ذکر مشغولم

آن چنانش به ذکر مشغولم که ندانم به خویشتن پرداخت

چنان به یاد او مشغولم که نمی توانم در بند خویش باشم. [ذکر= یاد، دعا / دانستن= توانستن / پرداختن به خویش= به خود مشغول شدن].

 

معنی همچنان شکر عشق می‌گویم

همچنان شکر عشق می‌گویم که گرم دل بسوخت جان بنواخت

هنوز هم از عشق سپاسگزارم اگر چه دلم را در نهیبِ خویش بسوخت، اما جانم را نوازش کرد.

[دل سوختن= کنایه از غمگین و رنجور گشتن / نواختن جان= کنایه از آرامش دادن به جان].

 

معنی سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست

سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست تحفه روزگار اهل شناخت

ای سعدی، هیچ ارمغانی برای عُمر و روزگار عارفان و آگاهان، بهتر از سخنِ تو وجود ندارد.

[حدیث= سخن و در اینجا شعر و نوشته / تحفه= هدیه و ارمغان / اهل شناخت= اهل معرفت و آگاهی].

 

معنی آفرین بر زبان شیرینت

آفرین بر زبان شیرینت کاین همه شور در جهان انداخت

زبان خوش و بیان شیرینت را می ستایم که دنیا را تا این حد غرق در وجد و هیجان ساخته است. [شور= وجد و هیجان، غوغا].

 

دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل هر که خصم اندر او کمند انداخت سعدی

حمیدرضا جعفری میگوید:

تا یار تو باشی من که باشم
تاقرارتوباشی بیقرارکی باشم
دیدم در ندایت بندگی و گفتم
اله اکبراز این عشق چو باشم

 

محبوبه ذوالقدر میگوید:

سلام
باز هم در جواب سعدی و تقدیم به ساحت دوست:
با خیال وصال خوش بودم
خیل هجران او به قلبم تاخت

 

 

معنی غزل هر که خصم اندر او کمند انداخت سعدی چیست؟

هر کس که دشمن بر او کمند اندازد و را اسیر سازد. ناچار باید با خواست دشمن و اسیر کننده خویش بسازد.

[خصم= دشمن / مراد= آرزو].

 

شعر هر که خصم اندر او کمند انداخت اثر کیست؟

این شعر اثر سعدی شیرازی است.