شعر نغمه همدرد مهدی اخوان ثالث

آینهٔ خورشید از آن اوج بلند – نغمه همدرد

  • آینهٔ خورشید از آن اوج بلند – شعر نغمه همدرد مهدی اخوان ثالث

     

    آینهٔ خورشید از آن اوج بلند
    شب رسید از ره و آن آینهٔ خرد شده
    شد پرکنده و در دامن افلاک نشست
    تشنه‌ام امشب، اگر باز خیال لب تو
    خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد
    کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب
    شبنم زلف تو را نوشم و خوابم نبرد
    روح من در گرو زمزمه‌ای شیرین است
    من دگر نیستم، ای خواب برو، حلقه مزن
    این سکوتی که تو را می‌طلبد نیست عمیق
    وه که غافل شده‌ای از دل غوغایی من
    می‌رسد نغمه‌ای از دور به گوشم، ای خواب
    مکن، این نغمهٔ جادو را خاموش مکن
    زلف چون دوش، رها تا به سر دوش مکن
    ای مه امروز پریشان‌ترم از دوش مکن
    در هیاهوی شب غمزده با اخترکان
    سیل از راه دراز آمده را همهمه‌ای ست
    برو ای خواب، برو عیش مرا تیره مکن
    خاطرم دستخوش زیر و بم زمزمه‌ای ست
    چشم بر دامن البرز سیه دوخته‌ام
    روح من منتظر آمدن مرغ شب است
    عشق در پنجهٔ غم قلب مرا می‌فشرد
    با تو ای خواب، نبرد من و دل زین سبب است
    مرغ شب آمد و در لانهٔ تاریک خزید
    نغمه‌اش را به دلم هدیه کند بال نسیم
    آه … بگذار که داغ دل من تازه شود
    روح را نغمهٔ همدرد فتوحی‌ست عظیم

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر او را صدا بزن نیما یوشیج 

    شعر کژمژ و بی انتها احمد شاملو

    شعر پنجره فروغ فرخزاد

    شعر اینجا پرنده بود سهراب سپهری

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    هان! هلا! آی!

     

    اشعار مهدی اخوان ثالث

     

    مجموعه شعر زمستان

     

     

     

    آینه خورشید از آن اوج بلند

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «آینهٔ خورشید از آن اوج بلند شب رسید از ره و آن آینهٔ خرد شده شد پرکنده و در دامن افلاک نشست تشنه‌ام امشب، اگر باز خیال لب تو خواب نفرستد و از راه سرابم نبرد کاش از عمر شبی تا به سحر چون مهتاب» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین مهدی اخوان ثالث که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای مهدی اخوان ثالث بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «مرغ شب آمد و در لانهٔ تاریک خزید نغمه‌اش را به دلم هدیه کند بال نسیم آه … بگذار که داغ دل من تازه شود روح را نغمهٔ همدرد فتوحی‌ست عظیم» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر نغمه همدرد مهدی اخوان ثالث

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر نغمه همدرد مهدی اخوان ثالث بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *