مهدی اخوان ثالث

مهدی اخوان ثالث، شاعر دوست داشتنی اهل خراسان که یکی از مشهورترین و محبوب ترین شاعران معاصر ایران است. شاعری آگاه به حال و احوال زمان و اجتماع خود که از درد می‌نوشت. سروده های او زبانی شیرین و شیوا دارند و تکه های معروفی از اشعارش حتی در زمان اکنون جامعه هم صدق می‌کند. گویی شعری سروده است برای تمامی زمان ها.

مهدی اخوان ثالث

او در سال 1307 در شهر توس(مشهد) متولد شد. در همین شهر دوران ابتدایی و متوسطه را طی کرد و به تهران آمد. مدتی در اطراف تهران آموزگار بود. سپس به تهران منتقل شد. متاسفانه به دلیل مسائل سیاسی به زندان افتاد و پس از رهایی از زندان به کار خود در وزارت فرهنگ ادامه داد. مدتی با ماهنامه فرهنگ همکاری داشت و بعد از آن به اداره رادیو رفت. تا اینکه بار دیگر به زندان رفت و پس از رهایی کار دولتی را کنار گذاشت.

از سال 1327 به نشر شعرهای خود پرداخت و مجموعه هایی را چاپ کرد. از او مجموعه شعر های ارزشمندی بر جای مانده است.

سرانجام در سال 1369 در سن شصت و دو سالگی از دنیا رفت. پیکر او را در کنار مزار فردوسی بزرگ، شاعر حماسه سرا به خاک سپردند. اخوان ارادت ویژه ای به ابوالقاسم فردوسی داشت و حتی یکی از شعر های خود به نام «خوان هشتم» را به تبع او سرود.

مهدی اخوان ثالث

آثار مهدی اخوان ثالث

اخوان، در سال 1330 نخستین مجموعه شعر خود را با نام ارغنون در تهران منتشر کرد. بعد از آن در سال 1335 مجموعه دیگری از او به نام زمستان منتشر گردید. سومین دیوان اون در سال 1338 که آخر شاهنامه نام داشت منتشر شد. سال 1345 مجموعه از این اوستا از او منتشر شد. منظومه شکار هم در همان سال و مجموعه پاییز در زندان در سال 1348 از او چاپ و منتشر شد.

دو مجموعه منتخب از اشعار او با نام های عاشقانه ها و کبود در سال 1348 و بهترین امید در سال 1348 انتشار یافته است.

اشعار اخوان ثالث

درباره شعر های اخوان ثالث

شعر او شعری است اجتماعی و بازتاب دهنده حوادث زندگی مردم زمان خویش و همچنین شعری حماسی به شیوه نو با زبانی به سبک خودش که در این ویژگی منحصر بفرد است. امید علاوه بر شعر آزاد به قالب های کلاسیک هم تمایل نشان داده و از هر کدام نمونه ای چند سروده است. او از سرایندگان خوب شعر سنتی فارسی و از بهترین نوسرایان معاصر شناخته شده است.

قسمتی از صحبت های دکتر براهنی درباره اشعار اخوان ثالث

«… من قصد ندارم با کوبیدن کج اندیشی های های اخوان، شعر اخوان را نیز که خود شخصا دوست دارم و به نظرم شعری ست عزیز و گاهی سخت عظیم، کوبیده باشم. با وجود آنکه معتقد هستم بعضی از شعرهای اخوان واقعا بد است؛ ولی باید اینجا بلافاصله بگویم که بعضی از شعرهای اخوان واقعا زیباست و هرگز نمی‌توان در شکوه، عظمت و زیبایی آنها تردید داشت؛ چراکه: اخوان بالقوه و بالفعل، ذاتا و کاملا شاعر است. و از همه بالاتر، اخوان نفسی دارد که ذاتا آن را روح کلام می‌دمد و به همین دلیل کلامش مشخص است و بدون شک سبک دارد…»

بخشی از صحبت های اخوان ثالث درباره خود و اشعارش

این را هم بگویم که من کارهای برخی از معاصرین را هم گاهی – در حد خودشان می پسندم، حتی غزل و قصیده ها را یا حتی کارهای خیلی خیلی نو را از گویندگان نوجوان یا کهن پیر کم شهرت یا شهیر. من اگر هیچ کار دیگر نکنم، به شعر سلیم و زنده و پیشرو امروز یک زبان سالم فارسی بومی و اسلوب بیان ایرانی، آزاد از قیود و دارای عناصر دقت و قوت با امکانات وسیع گذشته و حال پیشنهاد کرده ام با تک و توکی نمونه ها در همان زبان و با همان بیان و با یک شیوه ی توجه به مسائل اجتماعی و انسانی.

من از عشق مفهوم دیگری برای خود دارم. همین الان هم عشق مرا وادار به نوشتن کرده است. عشق به همین لحظه.

بله عزیزم! همین، استوار باش و پابرجای. فقط بیدار و هوشیار باش که آن موهبت های اصل کاری را در این بازار دونان و دغلان و فریبکاران ضایع و فاسد نکنی، یعنی همان نفس حق، صداقت و صمیمیت و نجابت (والسلام).

نخستین و کوتاهترین جواب ها این است که: چون ذوق و پسند من چنین است، چنان گفته ام که پسندیده ام نه آن طور که مرسوم و متداول و عموم می گویند و می پسندند همه گویند ولی گفته ی سعدی دگر است.

می توانیم اگر لازم باشد نه تنها از واژه ها تعبیرات و اسلوب های جاندار سالم امروزین بلکه از پاره ای لغات بی همتا و توانای عامیانه و محلی – و اگر اقتضای حاجتی باشد و ایجاب ضرورتی از ره آوردهای نجیب فرنگان نیز مدد بگیریم.

تربیتم چنین بود که اهل تهران نباشم، پروای مهجور و مرسوم نداشته باشم و خود را مقید به این ندانم که حال اصحاب لهجه و لقوه ی روانی و زبانی را رعایت کنم.

نقد شعر اخوان ثالث

شعر چه آرزوها مهدی اخوان ثالث

چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم – چه آرزوها

چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم – شعر چه آرزوها مهدی اخوان ثالث   درآمد چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم چه ها که می‌بینم و باور ندارم چه ها،‌چه ها، چه ها، که می‌بینم و باور ندارم مویه حذر نجویم از هر چه مرا بر سر آید گو درید، درید[…]

شعر قولی در ابوعطا مهدی اخوان ثالث

کرشمهٔ درآمد – قولی در ابوعطا

کرشمهٔ درآمد – شعر قولی در ابوعطا مهدی اخوان ثالث   کرشمهٔ درآمد دگر تخته پاره به امواج دریا سپرده‌ام من زمام حسرت به دست دریغا سپرده‌ام من همه بودها دگرگون شد سواحل آشنایی در ابرهای بی سخاوت پنهان گشت جزیره‌های طلایی در آب تیره مدفون شد برگشت افق تا افق آب است کران تا[…]

شعر آخر شاهنامه مهدی اخوان ثالث

این شکسته چنگ بی قانون – آخر شاهنامه

این شکسته چنگ بی قانون – شعر آخر شاهنامه مهدی اخوان ثالث   این شکسته چنگ بی قانون رام چنگ چنگی شوریده رنگ پیر گاه گویی خواب می‌بیند خویش را در بارگاه پر فروغ مهر طرفه چشم انداز شاد و شاهد زرتشت یا پری زادی چمان سرمست در چمنزاران پاک و روشن مهتاب می‌بیند روشنی‌های[…]

شعر بی دل مهدی اخوان ثالث

آری، تو آنکه دل طلبد آنی – بی دل

آری، تو آنکه دل طلبد آنی – شعر بی دل مهدی اخوان ثالث   آری، تو آنکه دل طلبد آنی اما افسوس دیری ست کان کبوتر خون آلود جویای برج گمشده ی جادو پرواز کرده ست   پیشنهاد ویژه برای مطالعه شعر سیبری پوریا پلیکان شعر داروگ نیما یوشیج شعر نهنگ کیانوش خان محمدی شعر[…]

شعر غزل3 مهدی اخوان ثالث

ای تکیه گاه و پناه – غزل3

ای تکیه گاه و پناه – شعر غزل3 مهدی اخوان ثالث   ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پر عصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من ای شط شیرین پر شوکت من ای با تو من گشته بسیار در کوچه‌های بزرگ نجابت ظاهر نه بن بست عابر فریبندهٔ استجابت در کوچه‌های سرور و[…]

شعر طلوع مهدی اخوان ثالث

پنجره باز است – طلوع

پنجره باز است – شعر طلوع مهدی اخوان ثالث   پنجره باز است و آسمان پیداست گل به گل ابر سترون در زلال آبی روشن رفته تا بام برین، چون آبگینه پلکان، پیداست من نگاهم مثل نو پرواز گنجشک سحرخیزی پله پله رفته بی روا به اوجی دور و زین پرواز لذتم چون لذت مرد[…]

شعر دریغ مهدی اخوان ثالث

بی شکوه و غریب و رهگذرند – دریغ

بی شکوه و غریب و رهگذرند – شعر دریغ مهدی اخوان ثالث   بی شکوه و غریب و رهگذرند یادهای دگر، چو برق و چو باد یاد تو پرشکوه و جاوید است و آشنای قدیم دل، اما ای دریغ! ای دریغ! ای فریاد با دل من چه می‌تواند کرد یادت؟ ای باد من ز دل[…]

شعر ناژو مهدی اخوان ثالث

دور از گزند و تیررس رعد و برق و باد – ناژو

دور از گزند و تیررس رعد و برق و باد – شعر ناژو مهدی اخوان ثالث   دور از گزند و تیررس رعد و برق و باد وز معبر قوافل ایام رهگذر با میوهٔ همیشگی‌اش،‌ سبزی مدام ناژوی سالخورد فرو هشته بال و پر او در جوار خویش دیده ست بارها بس مرغ‌های مختلف الوان[…]

شعر بازگشت زاغان مهدی اخوان ثالث

در آستان غروب – بازگشت زاغان

در آستان غروب – شعر بازگشت زاغان مهدی اخوان ثالث   در آستان غروب بر آبگون به خاکستری گراینده هزار زورق سیر و سیاه می‌گذرد نه آفتاب، نه ماه بر آبدان سپید هزار زورق آواز خوان سیر و سیاه یکی ببین که چه سان رنگ‌ها بدل کردند سپهر تیره ضمیر و ستارهٔ روشن جزیره‌های بلورین[…]

شعر گله مهدی اخوان ثالث

شب خامش است و خفته در انبان تنگ روی – گله

شب خامش است و خفته در انبان تنگ روی – شعر گله مهدی اخوان ثالث   شب خامش است و خفته در انبان تنگ روی شهر پلید کودن دون، شهر روسپی ناشسته دست و رو برف غبار بر همه نقش و نگار او بر یاد و یادگارش، آن اسب، آن سوار بر بام و بر[…]

شعر دریچه ها مهدی اخوان ثالث

ما چون دو دریچه، رو به روی هم – دریچه ها

ما چون دو دریچه، رو به روی هم – شعر دریچه ها مهدی اخوان ثالث   ما چون دو دریچه، رو به روی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آیینه بهشت، اما … آه بیش از شب و روز ِ تیر[…]

شعر خزانی مهدی اخوان ثالث

پاییز جان! چه شوم، چه وحشتناک – خزانی

پاییز جان! چه شوم، چه وحشتناک – شعر خزانی مهدی اخوان ثالث   پاییز جان! چه شوم، چه وحشتناک آنک، بر آن چنار جوان، آنک خالی فتاده لانهٔ آن لک لک او رفت و رفت غلغل غلیانش پوشیده، پاک، پیکر عریانش سر زی سپهر کردن غمگینش تن با وقار شستن شیرینش پاییز جان! چه شوم،[…]

شعر غزل 2 مهدی اخوان ثالث

تا کند سرشار شهدی خوش هزاران بیشهٔ کندوی یادش را – غزل2

تا کند سرشار شهدی خوش هزاران بیشهٔ کندوی یادش را – شعر غزل2 مهدی اخوان ثالث   تا کند سرشار شهدی خوش هزاران بیشهٔ کندوی یادش را می‌مکید از هر گلی نوشی بی خیال از آشیان سبز، یا گلخانهٔ رنگین کآن ره آورد بهاران است، وین پاییز را آیین می‌پرید از باغ آغوشی به آغوشی[…]

شعر مرداب مهدی اخوان ثالث

این نه آب است کآتش را کند خاموش – مرداب

این نه آب است کآتش را کند خاموش – شعر مرداب مهدی اخوان ثالث   این نه آب است کآتش را کند خاموش با تو گویم، لولی لول گریبان چک آبیاری می‌کنم اندوه زار خاطر خود را زلال تلخ شور انگیز تکزاد پاک آتشنک در سکوتش غرق چون زنی عریان میان بستر تسلیم، اما مرده[…]

شعر گل مهدی اخوان ثالث

همان رنگ و همان روی – گل

همان رنگ و همان روی – شعر گل مهدی اخوان ثالث   همان رنگ و همان روی همان برگ و همان بار همان خندهٔ خاموش در او خفته بسی راز همان شرم و همان ناز همان برگ سپید به مثل ژاله، ژاله به مثل اشک نگونسار همان جلوه و رخسار نه پژمرده شود هیچ نه[…]

شعر میراث مهدی اخوان ثالث

پوستینی کهنه دارم من – میراث

پوستینی کهنه دارم من – شعر میراث مهدی اخوان ثالث   پوستینی کهنه دارم من یادگاری ژنده پیر از روزگارانی غبار آلود سالخوردی جاودان مانند مانده میراث از نیاکانم مرا، این روزگار آلود جز پدرم آیا کسی را می‌شناسم من کز نیاکانم سخن گفتم؟ نزد آن قومی که ذرات شرف در خانهٔ خونشان کرده جا[…]

شعر چون سبوی تشنه مهدی اخوان ثالث

از تهی سرشار – چون سبوی تشنه

از تهی سرشار – شعر چون سبوی تشنه مهدی اخوان ثالث   از تهی سرشار جویبار لحظه‌ها جاری ست چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ دوستان و دشمنان را می‌شناسم من زندگی را دوست می‌دارم مرگ را دشمن وای، اما با که باید گفت این؟ من دوستی دارم که به[…]

شعر غزل 1 مهدی اخوان ثالث

باده‌ای هست و پناهی و شبی شسته و پاک – غزل1

باده‌ای هست و پناهی و شبی شسته و پاک – شعر غزل1 مهدی اخوان ثالث   باده‌ای هست و پناهی و شبی شسته و پاک جرعه‌ها نوشم و ته جرعه فشانم بر خاک نم نمک زمزمه واری، رهش اندوه و ملال می‌زنم در غزلی باده صفت آتشناک بوی آن گمشده گل را از چه گلبن[…]

شعر کاوه یا سکندر مهدی اخوان ثالث

موج‌ها خوابیده‌اند، آرام و رام – کاوه یا اسکندر

موج‌ها خوابیده‌اند، آرام و رام – شعر کاوه یا اسکندر مهدی اخوان ثالث   موج‌ها خوابیده‌اند، آرام و رام طبل توفان از نوا افتاده است چشمه‌های شعله‌ور خشکیده‌اند آب‌ها از آسیا افتاده است در مزار آباد شهر بی تپش وای ِ جغدی هم نمی‌آید به گوش دردمندان بی خروش و بی فغان خشمناکان بی فغان[…]

شعر شکار مهدی اخوان ثالث

وقتی که روز آمده، ‌اما نرفته شب – شکار

وقتی که روز آمده، ‌اما نرفته شب – شعر شکار مهدی اخوان ثالث   ۱ وقتی که روز آمده، ‌اما نرفته شب صیاد پیر، ‌گنج کهنسال آزمون با پشتواره ای و تفنگی و دشنه‌ای ناشسته رو، ‌ ز خانه گذارد قدم برون جنگل هنوز در پشه بند سحرگهان خوابیده است، و خفته بسی رازها در[…]

شعر باغ من مهدی اخوان ثالث

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش – باغ من

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش – شعر باغ من مهدی اخوان ثالث   آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر، با آن پوستین سرد نمناکش باغ بی برگی روز و شب تنهاست با سکوت پاک غمناکش ساز او باران، سرودش باد جامه‌اش شولای عریانی ست ور جز اینش جامه‌ای باید بافته بس شعلهٔ زر[…]

شعر هستان مهدی اخوان ثالث

گفت و گو از پاک و ناپاک است – هستان

گفت و گو از پاک و ناپاک است – شعر هستان مهدی اخوان ثالث   گفت و گو از پاک و ناپاک است وز کم وبیش زلال آب و آیینه وز سبوی گرم و پر خونی که هر ناپاک یا هر پاک دارد اندر پستوی سینه هر کسی پیمانه‌ای دارد که پرسد چند و چون[…]

شعر چاوپشی مهدی اخوان ثالث

بسان رهنوردانی که در افسانه‌ها گویند – چاووشی

بسان رهنوردانی که در افسانه‌ها گویند – شعر چاووشی مهدی اخوان ثالث   بسان رهنوردانی که در افسانه‌ها گویند گرفته کولبار ِ زاد ِ ره بر دوش فشرده چوبدست خیزران در مشت گهی پُر گوی و گه خاموش در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می‌پویند ما هم راه خود را می‌کنیم آغاز سه ره[…]

شعر آواز کرک مهدی اخوان ثالث

کرک جان! خوب می‌خوانی – آواز کرک

کرک جان! خوب می‌خوانی – شعر آواز کرک مهدی اخوان ثالث   « بده … بدبد … چه امیدی؟ چه ایمانی؟» «کرک جان! خوب می‌خوانی من این آواز پاکت را درین غمگین خراب آباد چو بوی بال‌های سوخته‌ات پرواز خواهم داد گرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باش. بخوان آواز تلخت را، ولکن[…]

شعر پند مهدی اخوان ثالث

بخز در لاکتی حیوان! که سرما – پند

بخز در لاکتی حیوان! که سرما – شعر پند مهدی اخوان ثالث   بخز در لاکتی حیوان! که سرما نهانی دستش اندر دست مرگ است مبادا پوزه‌ات بیرون بماند که بیرون برف و باران و تگرگ است نه قزاقی، نه بابونه، نه پونه چه خالی مانده سفرهٔ جو کناران هنوزی دوست، صد فرسنگ باقی ست[…]

شعر پرنده ای در دوزخ مهدی اخوان ثالث

نگفتندش چو بیرون می‌کشاند از زادگاهش سر – پرنده ای در دوزخ

نگفتندش چو بیرون می‌کشاند از زادگاهش سر – پرنده ای در دوزخ مهدی اخوان ثالث   نگفتندش چو بیرون می‌کشاند از زادگاهش سر که آنجا آتش و دود است نگفتندش: زبان شعله می‌لیسد پر پاک جوانت را همه درهای قصر قصه‌های شاد مسدود است نگفتندش: نوازش نیست، صحرا نیست، دریا نیست همه رنج است و[…]

شعر لحظه دیدار مهدی اخوان ثالث

لحظهٔ دیدار نزدیک است – لحظه ی دیدار

لحظهٔ دیدار نزدیک است – شعر لحظه ی دیدار مهدی اخوان ثالث   لحظهٔ دیدار نزدیک است باز من دیوانه‌ام، مستم باز می‌لرزد، دلم، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های! نخراشی به غفلت گونه‌ام را، تیغ های، نپریشی صفای زلفکم را، دست و آبرویم را نریزی، دل ای نخورده مست لحظهٔ دیدار نزدیک[…]

شعر سرود پناهنده مهدی اخوان ثالث

نجوا کنان به زمزمه سرگرم – سرود پناهنده

نجوا کنان به زمزمه سرگرم – شعر سرود پناهنده مهدی اخوان ثالث   نجوا کنان به زمزمه سرگرم مردی ست با سرودی غمناک خسته دلی، شکسته دلی، بیزار از سر فکنده تاج عرب بر خاک این شرزه شیر بیشهٔ دین، آیت خدا بی هیچ باک و بیم و ادا سوی عجم کشیده دلش، از عرب[…]

شعر پاسخ مهدی اخوان ثالث

چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟ – پاسخ

چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟ – شعر پاسخ مهدی اخوان ثالث   چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟ درین پلید دخمه‌ها سیاه‌ها، کبودها بخارها و دودها؟ ببین چه تیشه می‌زنی به ریشهٔ جوانیت به عمر و زندگانیت به هستیت، جوانیت تبه شدی و مردنی به گورکن سپردنی چه می‌کنی؟ چه می‌کنی؟ چه می‌کنم؟ بیا ببین که چون یلان[…]

شعر آب و آتش نسبتی دارند جاویدان مهدی اخوان ثالث

آب و آتش نسبتی دارند جاویدان – آب و آتش

آب و آتش نسبتی دارند جاویدان – شعر آب و آتش مهدی اخوان ثالث   آب و آتش نسبتی دارند جاویدان مثل شب با روز، اما از شگفتی‌ها ما مقدس آتشی بودیم و آب زندگی در ما آتشی با شعله‌های آبی زیبا آه سوزدم تا زنده‌ام یادش که ما بودیم آتشی سوزان و سوزاننده و[…]