عیب-یاران-و-دوستان-هنر-است

عیب یاران و دوستان هنر است – 65

  • دانلود دکلمه صوتی شعر عیب یاران و دوستان هنر است سعدی – غزل 65 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. سخن دشمنان نه معتبر است مهر مهر از درون ما نرود.

    شعر عیب یاران و دوستان هنر است – غزل 65 – سعدی

     

    عیب یاران و دوستان هنر است

    سخن دشمنان نه معتبر است

     

    مهر مهر از درون ما نرود

    ای برادر که نقش بر حجر است

     

    چه توان گفت در لطافت دوست

    هر چه گویم از آن لطیف‌تر است

     

    آن که منظور دیده و دل ماست

    نتوان گفت شمس یا قمر است

     

    هر کسی گو به حال خود باشید

    ای برادر که حال ما دگر است

     

    تو که در خواب بوده‌ای همه شب

    چه نصیبت ز بلبل سحر است

     

    آدمی را که جان معنی نیست

    در حقیقت درخت بی‌ثمر است

     

    ما پراکندگان مجموعیم

    یار ما غایب است و در نظر است

     

    برگ تر خشک می‌شود به زمان

    برگ چشمان ما همیشه تر است

     

    جان شیرین فدای صحبت یار

    شرم دارم که نیک مختصر است

     

    این قدر دون قدر اوست ولیک

    حد امکان ما همین قدر است

     

    پرده بر خود نمی‌توان پوشید

    ای برادر که عشق پرده در است

     

    سعدی از بارگاه قربت دوست

    تا خبر یافته‌ست بی‌خبر است

     

    ما سر اینک نهاده‌ایم به طوع

    تا خداوندگار را چه سر است

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    عیب یاران و دوستان هنر است صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر عیب یاران و دوستان هنر است سعدی است. این قطعه‌ها توسط دکتر عباس هدایتی اصل، محسن لیله‌کوهی و سهیل قاسمی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر مرا دوست بدار اندکی ولی طولانی کریستوفر مارلو

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی عیب یاران و دوستان هنر است

    عیب یاران و دوستان هنر است سخن دشمنان نه معتبر است

    خرده هایی که یاران و دوستان می گیرند، عیب نه بلکه فضیلت ماست. امّا سخن و عیب جویی دشمنان اعتباری ندارد.

    [هنر = فضل و فضیلت / معتبر = با اعتبار و قابل اطمینان].

     

    معنی مهر مهر از درون ما نرود

    مهر مهر از درون ما نرود ای برادر که نقش بر حجر است

    ای برادر، نشان مِهر و محبّت از د ما زدوده نمی شود. هم بدآن سان که نقشی که بر سنگ حک شود تا دیر زمانی دوام می آورد.

    [تناسب : مُهر، نقش /تشبیه و جناس ناقص: مِهر به مُهر ( اضافهء تشبیهی )/تشبیه،مرکب : نقش بستن ِ مِهر تو بر دل ما مثل نقش بستن چیزی است بر سنگ].

     

    معنی چه توان گفت در لطافت دوست

    چه توان گفت در لطافت دوست هر چه گویم از آن لطیف‌تر است

    در مورد لطافت و نازک بدنی دوست چه می توان گفت؟ زیرا هر چه در آن مورد بگویم ، باز هم او لطیف تر است.

    [لطافت = نرمی و لطف، طراوت و تازگی].

     

    معنی آن که منظور دیده و دل ماست

    آن که منظور دیده و دل ماست نتوان گفت شمس یا قمر است

    آن کسی که چشم و دل ما او را در نظر دارد، نمی توان گفت که خورشید یا ماه است، بلکه بهتر از ماه و خورشید است.

    [منظور = مقصود و مراد].

     

    معنی هر کسی گو به حال خود باشید

    هر کسی گو به حال خود باشید ای برادر که حال ما دگر است

    ای برادر بگو هر کس به کار خود بپردازد و به حال خود باشد، زیرا حال ما غیر از حال دیگران است.

     

    معنی تو که در خواب بوده‌ای همه شب

    تو که در خواب بوده‌ای همه شب چه نصیبت ز بلبل سحر است

    ای کسی که تمام طول شب را به غفلت خفته ای، تو که دم صبحگاهی را درنیافته ای. از نوای خوش بلبل سحَر، چه نصیبی برده ای؟

    [همه شب = سراسر و تمام شب، هر شب].

     

    معنی آدمی را که جان معنی نیست

    آدمی را که جان معنی نیست در حقیقت درخت بی‌ثمر است

    انسانی که حقیقت معنی را درنیافته باشد، حقیقتاََ مثل درختی است که میوه ای ندارد.

    [معنی = حقیقت /تشبیه = معنی به جان /آدم غافل از معنی به درخت بی ثمر مانند شده است].

     

    معنی ما پراکندگان مجموعیم

    ما پراکندگان مجموعیم یار ما غایب است و در نظر است

    ما در حین آشفته حالی و بی سر و سامانی خاطری به سامان داریم. زیرا یار ما در عین حال که غایب است، در دل ما حضور دارد و ما با چشم دل او را می بینیم.

    [پراکندگان = جمع پراکنده، شوریدگان و مجذوبان / مجموع = آسوده و دارای جمعیّت خاطر / نظر = نگاه / متناقض نما (پارادوکس) : پراکندگان مجموع و غایب در نظر].

     

    معنی برگ تر خشک می‌شود به زمان

    برگ تر خشک می‌شود به زمان برگ چشمان ما همیشه تر است

    هر برگ تر و تازه ای با گذشت زمان خشک می گردد. امّا چشمان ما مثل برگی است که همیشه تر و مرطوب است. زیرا همواره در حال گریستن هستیم.

    [برگِ تر = برگ تازه و با طراوت / تشبیه = چشمان به برگ (اضافه ء تشبیهی) /کنایه = تر بودن چشم ( کنایه از گریان بودن)].

     

    معنی جان شیرین فدای صحبت یار

    جان شیرین فدای صحبت یار شرم دارم که نیک مختصر است

    ما جان شیرین خود را نثار همنشینی با دوست می کنیم. امّا از اینکه جان ما بسیار کم بها و ناچیز است شرمساریم.

    [صحبت = مصاحبت و همنشینی / مختصر = کوتاه، کم].

     

    معنی این قدر دون قدر اوست ولیک

    این قدر دون قدر اوست ولیک حد امکان ما همین قدر است

    این مقدار در خور شأن و منزلت دوست نیست. امّا امکان محدود ما اجازۀ ایثار بیش از این را نمی دهد.

    [این قدر = این اندازه / قدر = ارزش و مقام].

     

    معنی پرده بر خود نمی‌توان پوشید

    پرده بر خود نمی‌توان پوشید ای برادر که عشق پرده در است

    ای برادر نمی توان خود را از عشق ورزیدن مبرّا نشان داد و محبوب ماند . زیرا عشق نافذ و پرده در و رسوا کننده است .

    [پرده بر خود پوشیدن = کنایه از راز دار بودن و حفظ سرّ کردن / تضاد = پرده پوشیدن، پرده دریدن].

     

    معنی سعدی از بارگاه قربت دوست

    سعدی از بارگاه قربت دوست تا خبر یافته‌ست بی‌خبر است

    همین که سعدی از آستانۀ قرب یار آگاهی یافت، از خود بی خود شد.

    [بارگاه = درگاه و پیشگاه/ تشبیه = قربت و نزدیکی به معشوق به بارگاه (اضافه ء تشبیهی)].

     

    معنی ما سر اینک نهاده‌ایم به طوع

    ما سر اینک نهاده‌ایم به طوع تا خداوندگار را چه سر است

    ما سر خویش را به نشانۀ فرمانبرداری فرود آورده و تسلیم شده ایم تا ببینیم که خداوندگار ما چه اندیشه ای در سر دارد؟

    [طَوع = اطاعت و فرمانبرداری / سر (در مصراع دوم) = قصد و آهنگ، تصمیم /جناس تام = سر (راس) سر ( فکر) /مجاز مرسل = سر (اندیشه) /کنایه = سر نهادن (تسلیم شدن)].

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل عیب یاران و دوستان هنر است سعدی

    محسن میگوید:

    جمع معانی بین که چه پر ثمر است
    من هیچگاه خود را از نیرنگ مردمان نپاییده ام زیرا که مردمان نیرنگ می‌بازند. غفلت من از پاییدن عنایتی است که نگهبانم تا به آنچه می شاید برسم. فردریش نیچه
    این غزل استاد سخن جناب سعدی بسیار زیبا و پر معناست به قول خود شیخ جان معنی شاعر در این غزل جاری است بل اخص تمثیل زیبای برگ تر چشمان عاشق که همیشگی است و گواه بر زنده ماندن همیشگی درخت زندگیش. آمین

     

     

    معنی غزل عیب یاران و دوستان هنر است سعدی چیست؟

    خرده هایی که یاران و دوستان می گیرند، عیب نه بلکه فضیلت ماست. امّا سخن و عیب جویی دشمنان اعتباری ندارد.

    [هنر = فضل و فضیلت / معتبر = با اعتبار و قابل اطمینان].

     

    شعر عیب یاران و دوستان هنر است اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *