هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
حافظ، اوزان شعر فارسی، غزل
صوفی بیا که آینه صافیست جام را – 7
دانلود دکلمه صوتی شعر صوفی بیا که آینه صافیست جام را حافظ (غزل 7) + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: تا بنگری صفای می لعل‌فام را راز درون پرده ز رندان مست پرس
شعر صوفی بیا که آینه صافیست جام را حافظ – غزل هفتم 7 – حافظ
صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تا بنگری صفای می لعل‌فام را
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی‌مقام را
عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین
کآنجا همیشه باد به دست است، دام را
در بزم دور، یک‌دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه‌سر مکن هنری ننگ و نام را
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدمْ بهشتْ، روضهٔ دارُالسَلام را
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه بازبین به تَرَحُّم غلام را
حافظ مرید جام می است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
حافظ قالب: غزل وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
صوفی بیا که آینه صافیست جام را صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی از شعر صوفی بیا که آینه صافیست جام را حافظ است. این قطعه‌ها توسط زهرا بهمنی، سهیل قاسمی، فریدون فرح‌اندوز، محسن لیله کوهی و هادی روحانی خوانده شده‌اند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
جستجوی واژه
لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
معنی صوفی بیا که آینه صافیست جام را
صوفی بیا که آینه صافیست جام را تا بنگری صفای می لعل‌فام را. غزل شماره هفت حافظ در ابتدا میگوید دلت را مثل آیینه صاف کن و پردههای تاریک را از رویت کنار بزن تا حقیقت را ببینی آن موقع است که به مقام عالی میرسی؛ در ادامه اغتنام فرصت و عیش نقد را توصیه میکند و با اظهار بندگی به جام پایان مییابد.
معنی راز درون پرده ز رندان مست پرس
راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهد عالی‌مقام را. راز درون پرده ز رندان مست پرس / کاین حال نیست زاهد عالی مقام را اسرار پشت پرده یا اسرار درون پرده یعنی اسرار نهانی را از عشاق مست بپرس . زیرا این حال ، حال زاهد عالی مقام نیست . یعنی آگهی از رموز و اسرار پشت پرده ، کارِ زاهد عالی مقام نیست .
معنی عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین
عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین کآنجا همیشه باد به دست است، دام را. عنقا شکار کس نشود دام باز چین / کانجا همیشه باد به دست است دام را عنقا شکار کس نشود دامت را برچین . یعنی جانان که در عظمت و شکوه مثال عنقا است و عالی مقام است با فن و صنعت و حیله به کسی التفات نمی کند و در این کار همیشه در دستِ دام جز باد چیز دیگری نیست بلکه باد هم نیست زیرا چیزی حاصل نمی شود .
معنی در بزم دور، یک‌دو قدح درکش و برو
در بزم دور، یک‌دو قدح درکش و برو یعنی طمع مدار وصال دوام را. در بزم دنیا از قلیل و کثیر هر چه دست می دهد قانع شو و طمع زیاد نداشته باش یعنی به کم و بیش دنیا قانع باش و به زیاده طامع مباش . مصراع دوم محصول مصراع اول است . یعنی مگو که همیشه باید در ذوق و صفا باشم . چون باده نوشان که به یکی دو قدح قانع نشده . آنقدر می خورند که بالاخره مست لایعقل شده ، می افتند و بعدا خماری می کشند . [ خماری حالت کسالت آوری است که بعد از رفع نشئۀ می به شخص دست می دهد ]
معنی ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش پیرانه‌سر مکن هنری ننگ و نام را. ای دل جوانی رفت و گلی از گلستان زندگی نچیدی؛ اکنون که پیر شده ای به خاطر حیثیت و آبروی خود فضیلتی نشان بده.
ننگ و نام یا نام و ننگ یعنی شهرت و آبرو.
مضمون بیت حکایت از این دارد که غزل از غزلهای دوره پیری حافظ است.
معنی در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند
در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند آدمْ بهشتْ، روضهٔ دارُالسَلام را. تا فرصت از دست نرفته است به عیش و شادی گرای و به فکر آینده مباش که در آن دنیا چه خواهد شد. حضرت آدم هم همین کار را کرد و چون در اثر خوردن مواد ممنوعه فرجه زندگانی او تنگ شد بهشت را به ناچار ترک گفت و رفت.
معنی ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است ای خواجه بازبین به تَرَحُّم غلام را. ای خواجه، ما بسیار بر درگاه تو خدمت کرده‌ایم و خدمتگزار آستان تو بوده‌ایم، امروز با دیده رحم و مهربانی به غلام خویش نگاه کن و او را مورد التفات قرار بده.
معنی حافظ مرید جام می است ای صبا برو
حافظ مرید جام می است ای صبا برو وز بنده بندگی برسان شیخ جام را. ای باد صبا برو به همه این پیام را برسان تا همه بدانند وآگاه باشند که حافظ پیرو و دلباخته ی جام شراب است،برو شیوه زندگی مرا به شیخ جام برسان.
دیدگاه برخی کاربران درباره‌ی غزل صوفی بیا که آینه صافیست جام را
ف. ق می گوید:
سلام و خسته نباشید .
در مورد صوفی توضیح مختصری لازم است داده شود که در ذیل آورده می شود:
صوف در لغت پشم گوسفند را گویند ، و چون طایفه صوفی اکثر پشم پوش بودند به صوفی مرسوم شده اند .
در ضمن از عادات شعری است که به صوفیان زراق و مرایی یعنی به سالوسانی که تظاهر به صوفیگری می کنند ، تعریض کنند . اما به صوفیان اهل مشرب هیچ گونه جسارت نمی کنند چون این گروه اخیر همیشه مقید به حال خود بوده و به طعن و تعریض کسی اعتنا نمی کنند .
آمیز می گوید:
پرسش دارم
دوستان بیت ششم: “در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند، آدم بهشت روضه دارالسلام را”
به چه معناست؟
آبخور معنی “قسمت (تقدیر)” میده؟
امین کیخا می گوید:
حالا که آبخور را نوشتیم بهتر است آبخوست را هم بنویسیم .خوستن به معنای فشردن است .آبخوست یعنی چیزی که آب آن را فشرده است .جزیره می شود برای فشردن لغت دیگری هم داریم و آن هاویدن است که هاون را ازش امروز داریم . خایسک به معنای پتک شاید از این خوستن باشد ولی هنوز دلاسوده نیستم .
معنی صوفی بیا که آینه صافیست جام را چیست؟
غزل شماره هفت حافظ در ابتدا میگوید دلت را مثل آیینه صاف کن و پردههای تاریک را از رویت کنار بزن تا حقیقت را ببینی آن موقع است که به مقام عالی میرسی؛ در ادامه اغتنام فرصت و عیش نقد را توصیه میکند و با اظهار بندگی به جام پایان مییابد.
صوفی بیا که آینه صافیست جام را اثر کیست؟
این شعر اثر حافظ عزیز است.
نبودنت چسبیده است به من
نه مثل چیزی از بیرون
همچون عضوی تازه
که از درون روییده باشد
نه مثل چیزی از بیرون
همچون عضوی تازه
که از درون روییده باشد
Latest posts by پوریا پلیکان (see all)
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمه‌ها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023
