شعر به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟ حافظ - غزل ششم 6

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟ – غزل 6

  • دانلود دکلمه صوتی شعر به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟ (غزل 6) + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر:که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم

    شعر به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟ – غزل ششم 6 – حافظ

     

    به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟

    که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را

     

    ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم

    مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

     

    مژهٔ سیاهت ار کرد به خون ما اشارت

    ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا

     

    دل عالمی بسوزی چو عِذار برفُروزی

    تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا

     

    همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

    به پیام آشنایان بنوازد آشنا را

     

    چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی؟

    دل و جان فدای رویت بنما عِذار ما را

     

    به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز

    که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حافظ قالب: غزل وزن شعر: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)

     

    به ملازمان سلطان که رساند این دعا را صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی از شعر به ملازمان سلطان که رساند این دعا را حافظ است. این قطعه‌ها توسط زهرا بهمنی، سهیل قاسمی، فریدون فرح‌اندوز، محسن لیله کوهی و علی رفیعی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    معنی به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟

    به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟ که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را. به همراهان فرمانروا چه کسی این درخواست ما را ابلاغ می‌کند که به شکرانه فرمان راندن، من مسکین را از نظر دور مساز و عنایتی کن.
    درباره اینکه «سلطان» به چه کسی برمی‌گردد، میان مفسران اختلاف هست. دکتر خطیب رهبر سلطان را استعاره از جانان و فرمانروای ملک دل می‌داند و «پادشاهی» در مصراع دوم را فرمانروایی بر دلهای عاشقان معنی می‌کند. دکتر غنی «سلطان» را «شاه شجاع» می‌داند که در زمان سرودن شعر به پیروزی‌هایی دست یافته بود.

     

    معنی ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم

    ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را. از رقیب دیو سیرت یعنی رقیبی که خوی شیطانی دارد به سرور و آقای خود پناه می برم یعنی به جانان خود پناهنده می شوم . شاید که آن شهاب ثاقب یعنی جانان ، کمکی به من بنماید و محض رضای خدا با شراره های خود ، رقیب را بسوزاند و محو نماید . [ دیو = شیطان . سیرت = خُلق و خوی . پناهم = التجا می برم . مگر = شاید . شهاب = آتش پاره ای مشتعل است از کرۀ نار که در نزدیکی فلک قرار دارد بعضی افراد از روی بی اطلاعی شهاب را ستاره تصور کرده اند و گویند ستاره ای افتاد . ثاقب = مشتعل و سوزان که شهاب ثاقب به معنی شهاب سوزان است . خدای = بزرگ ، سرور ، آقا و صاحب که در شعر قدما خیلی بکار رفته است ]

     

    معنی مژهٔ سیاهت ار کرد به خون ما اشارت

    مژهٔ سیاهت ار کرد به خون ما اشارت ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا. مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت / ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا اگر مژگان سیاهت به ریختن خون ما اشاره کرد . مواظب گول و فریب او باش و کار غلط مکن ای نگار . یعنی اگر مژگان سیاهت برای ریختن خون ما ، مکر و حیله بکار برده و فریبت داد.

     

    معنی دل عالمی بسوزی چو عِذار برفُروزی

    دل عالمی بسوزی چو عِذار برفُروزی تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا. وقتی گونه ها را بر افروخته می کنی دل خلق عالم را می سوزانی؛ برای تو چه فایده دارد که با مردم مدارا نمی کنی.
    عذار: موی گونه است و همان خط سبز با خط چهره که در اشعار فارسی می آید؛ اما در حافظ و مجموعا در ادب فارسی، غالبا به معنای چهره، گونه به کار برده می شود؛ چنانکه در بیت مورد بحث جز گونه معنای دیگری نمی توان به آن داد، زیرا “عذار بر فروزی” کنایه از چهره را آرایشی کنی است.

     

    معنی همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

    همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایان بنوازد آشنا را. ای دل و جان فدای رویت که چگونه با عرض اندام چهره خود را به عاشقانت نمایاندی. بما نیز روی نشان ده.

     

    چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی؟

    چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی؟ دل و جان فدای رویت بنما عِذار ما را. چهره‌ای که معشوق نشان می‌دهد و برافروزد، چهره‌ی عادی نیست، قیامت است. قیامتی که هرکس نمی‌بیند و تنها کسی می‌بیند که عاشق است و حجاب‌های دیدن حقیقت از جلو او عقب رفته، به همین جهت در ادامه می‌گوید: «دل و جان فدای رویت، بنما عذار ما را» یعنی آنچه را نمایاندی همان مطلوب ما است همان را بر ما بنمایان. مثل زائری که با نور استقبال امامِ خود روبه‌رو می‌شود و همین نورِ استقبال آنچنان می‌کند که زائر هیچ‌وقت از زیارت امام خود دست برنمی‌دارد.

     

    معنی به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز

    به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز که دعای صبحگاهی اثری کند شما را.

    جُرعه:پیمانه، یک گلو، اندک نوش.

    معنی بیت
    به خدا که اگر تو به حافظ سحر خیز مقداری از شراب بدهی و با او اشتی کنی دعا های صبگاهی که برای دیدار تو به درگاه خداوند کرده ام به اجابت خواهد رسید.

     

    نظر کاربران درباره غزل به ملازمان سلطان که رساند این دعا رای حافظ

    سجاد می گوید:

    مصرع دوم از بیت دوم درستش اینه
    مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد سهارا
    نکته این که منظور از(سها)خود شاعره و در معنای لغوی نام ستاره ای است.

     

    مسعود می گوید:

    به نظر مرحوم استاد نوای اصفهانی مصرع اول بیت اول به شکل زیر صحیح است :
    ز ملازمان به سلطان که رساند این دعا را

     

    merce می گوید:

    با درود
    بهاره خانم عزیز
    دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
    را به شکلی دیگر هم درین شعر دیده ام:
    دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود . یا:کفر زلفش ره دین می‌زد و آن سنگین دل
    در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
    که همه جا رخسار معشوق مانند مشعل افروخته دل دلباخته را می سوزاند
    میگوید : چو رخ می نمایی دل از همه می بری یا همه را دلسوخته می کنی
    با احترام

     

     

    شعر به ملازمان سلطان که رساند این دعا را از کیست؟

    این شعر از حافظ بزرگ است

     

    معنی شعر به ملازمان سلطان که رساند این دعا چیست؟

    به همراهان فرمانروا چه کسی این درخواست ما را ابلاغ می‌کند که به شکرانه فرمان راندن، من مسکین را از نظر دور مساز و عنایتی کن.
    درباره اینکه «سلطان» به چه کسی برمی‌گردد، میان مفسران اختلاف هست. دکتر خطیب رهبر سلطان را استعاره از جانان و فرمانروای ملک دل می‌داند و «پادشاهی» در مصراع دوم را فرمانروایی بر دلهای عاشقان معنی می‌کند. دکتر غنی «سلطان» را «شاه شجاع» می‌داند که در زمان سرودن شعر به پیروزی‌هایی دست یافته بود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»