دی دیدم آن نگار سهی قد را

دی دیدم آن نگار سهی قد را – منقبت

  • شعر دی دیدم آن نگار سهی قد را – منقبت ملک الشعرا بهار  

     

    دی دیدم آن نگار سهی قد را

    بر رخ شکسته زلف مجعد را

     

    در خوی گرفته عارض گلگون را

    در می نهفته ورد مورد را

     

    از جادوئی نهفته بلعل اندر

    تابان دو رشته در منضد را

     

    بگشوده بهر بستن کار من

    بشکسته زلفکان معقد را

     

    در تاب زلف و ابروی او دیدم

    تیغ سلیل و درع مزرد را

     

    گفتم ز دام زلف رهائی بخش

    این خاطر پریش مقید را

     

    گفتا دلت رها کنم ارگوئی

    از جان و دل مدیح محمد را

     

    سر خیل انبیا که صفات او

    حیران نموده عقل مجرد را

     

    حق از ازل به مهر و ولای او

    با خلق بسته عهد مؤکد را

     

    پیغمبران به مدرس فضل او

    حاضر شوند خواندن ابجد را

     

    با بغض او فریشته گر باشد

    گو پذیره نار موقد را

     

    ور زانکه با ولاش بود شیطان

    گو کن گذاره خلد مخلد را

     

    قانون نهاد و شرع پدید آورد

    و آراست‌ملک و دولت سرمد را

     

    قانون او گرفت همه گیتی

    چون تندباد، وادی و فدفد را

     

    وانکس که سر ز طاعت او برتافت

    گردن نهاد تیغ مهند را

     

    ایزد از او به خلق نمود امروز

    احسان بی‌نهایت و بی‌حد را

     

    فر قدوم فرخ او بشکست

    آن کسروی بنای مشید را

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    8 جمله معروف پدر و پارامو خوآن رولفو – تکه کتاب

    دانلود آهنگ ملت عشق روزبه نعمت الهی + پخش آنلاین

    دانلود آهنگ عاشقانه

    چون ابر به نوروز رخ لاله بشست – 24

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    دی دیدم آن نگار سهی قد را

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دی دیدم آن نگار سهی قد را بر رخ شکسته زلف مجعد را در خوی گرفته عارض گلگون را در می نهفته ورد مورد را» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «ایزد از او به خلق نمود امروز احسان بی‌نهایت و بی‌حد را فر قدوم فرخ او بشکست آن کسروی بنای مشید را» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر منقبت ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر منقبت ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *