در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت

در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت _ 31

  • شعر در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت _ غزل31 _ ملک الشعرا بهار 

     

    در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت

    سر ز جا برداشتیم اکنون که‌آب از سرگذشت

     

    تیغ بر سر خورده فرهادا برآور سر ز خواب

    کافتاب از تیغ کوه بیستون اندرگذشت

     

    اهرمن ملک سلیمان پیمبر غصب کرد

    دیو بر بنگاه کیکاوس نام‌آورگذشت

     

    پیش این روز سیه‌، گشتند بالله روسفید

    روزهایی کز سیه‌بختی برین کشور گذشت

     

    هست بالله سهل وآسان پیش دزد خانگی

    زحمت دزدی که از بام آمد و از در گذشت

     

    تازه گشت از فرقهٔ قزاق در دوران ما

    آنچه از خیل غزان در دورهٔ سنجرگذشت

     

    در دهان اهل دانش فرقهٔ غز خاک ریخت

    وای خاکم بر دهان برما ازآن بدترگذشت

     

    هیچ نگذشت از ستم بر ما ز چنگیز مغول

    کز رضاخان ستم کار ستم گستر گذشت

     

     

    شعر در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت صوتی

    پلیر زیر دکلمه ی صوتی شعر در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت از ملک الشعرا بهار است. این قطعه توسط عندلیب  خوانده شده است.

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    قالب: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    عشق و نفرت فردی و اجتماعی در آثار

    چو گل بیش ندهم سران را صداعی – ۲۱۷

    تو اگر خامی و ما سوخته‌، توفیر بسی است _ 23

    گهی با دزد افتد کار و گاهی با عسس ما را _ 3

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت سر ز جا برداشتیم اکنون که‌آب از سرگذشت تیغ بر سر خورده فرهادا برآور سر ز خواب کافتاب از تیغ کوه بیستون اندرگذشت» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «در دهان اهل دانش فرقهٔ غز خاک ریخت وای خاکم بر دهان برما ازآن بدترگذشت هیچ نگذشت از ستم بر ما ز چنگیز مغول کز رضاخان ستم کار ستم گستر گذشت» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در مسیل مسکنت خفتیم و چندی برگذشت ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *