در زمستان هوای اصفاهان

در زمستان هوای اصفاهان

  • شعر در زمستان هوای اصفاهان _ ملک الشعرا بهار

    سیل در اصفهان

     

    در زمستان هوای اصفاهان

    گشت چون زمهریر آفت جان

     

    برف‌هایی دراوفتاد عظیم

    شد در و دشت‌وکوه‌، معدن سیم

     

    ماه دی جمله این‌چنین بگذشت

    ماه بهمن هوا ملایم گشت

     

    بس که بارید از هوا باران

    سر بسر نم کشید اصفاهان

     

    پخت نانی فطیر ابر مطیر

    خلق از آن نان شدند خانه‌خمیر

     

    بس که باران به سقف‌ها جاکرد

    رویشان را به مردمان واکرد

     

    هرزه گشتند و عیب‌دار شدند

    بر سر مرد و زن هوار شدند

     

    برف‌های پیاپی دی ماه

    در در و دشت آب شد ناگاه

     

    سیلی آمد به زنده‌رود فرود

    که کسی را به عمر یاد نبود

     

    بست سی‌وسه چشمه را سیلاب

    وز دو بازوی پل برون زد آب

     

    سیل افتاد در خیابان‌ها

    پای دیوارها و ایوان‌ها

     

    از دو سو بسته شد طریق مجال

    راه باغ ز رشک و طاق کمال

     

    گوسفند و درخت و گاو ، بر آب

    گردگردان چو گوی در طبطاب

     

    هرچه دیوار بود بر لب رود

    همه یکباره آمدند فرود

     

    قصرها در میان آب روان

    همچوکشتی شدند رقص کنان

     

    وان عمارت که خود زپا ننشست

    دارد اکنون عصا ز شمع به‌دست

     

    آب اگر یک ‌وجب زدی بالا

    میهمان می‌شدی به خانهٔ ما

     

    پل خواجو مگو، صراط بگو

    این سخن هم به احتیاط بگو

     

    زان که بد پیش سیل غرنده

    هفت دوزخ یکی کمین بنده

     

    دوزخ ارچه دهانه می‌خایید

    دهنش پیش سیل می‌چایید

     

    جستی این سیل اگربه دوزخ راه

    ننهادی اثر ز خشم اله

     

    ور شدی جانب بهشت روان

    محو کردی نشان باغ جنان

     

    کندی از جا بهشت و دوزخ را

    صاف کردی صراط و برزخ را

     

    سیل را دیدم از پل خواجو

    چین فکنده ز خشم بر ابرو

     

    شترک‌ها ز موج‌خیز، دوان

    راست چون ‌پشته‌های ریگ روان

     

    بر سر موج‌هاش چین و شکن

    حلقه حلقه چو غیبهٔ جوشن

     

    بود نر اژدری دمنده چو برق

    تنش در خون بیگناهان غرق

     

    قصد صحرا نموده از کورنگ

    ساخته جا به گاوخونی تنگ

     

    زی ده و روستا شتابیده

    خورده در راه هرچه را دیده

     

    بانگ‌ سخنش که گوش کر می کرد

    از دو فرسنگ ره خبر می کرد

     

    شهرداران به وقت برجستند

    راه او را ز شارسان بستند

     

    رخنه‌هایی که بود جانب شهر

    زود کردند سد ز جدول و نهر

     

    ورنه اوضاع شهر بود خراب

    پل ما مانده بود آن‌ور آب

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    قالب: منظومه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شب آدینه هشتم آبان

    بررسی مؤلفه های سوررئالیسم و کارکردهای زبان سوررئال

    بیوگرافی پل الوار

    گشت مردی شریک پرخواری _ تمثیل

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    در زمستان هوای اصفاهان

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «در زمستان هوای اصفاهان گشت چون زمهریر آفت جان برف‌هایی دراوفتاد عظیم شد در و دشت‌وکوه‌، معدن سیم» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «رخنه‌هایی که بود جانب شهر زود کردند سد ز جدول و نهر ورنه اوضاع شهر بود خراب پل ما مانده بود آن‌ور آب» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر سیل در اصفهان ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر سیل در اصفهان ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *