شعر داش غلم مرگ تو حظ کردم از اشعار تو من ایرج میرزا

داش غلم مرگ تو حظ کردم از اشعار تو من

  • شعر داش غلم مرگ تو حظ کردم از اشعار تو من ایرج میرزا 

     

    داش غلم مرگ تو حظ کردم از اشعار تو من

    متلذذ شدم از لذت گفتار تو من

     

    آفرین گفتم بر طبع گهربار تو من

    بخدا مات شدم در تو و در کار تو من

     

    وصف مرکز را کس مثل تو بی پرده نگفت

    رفته و دیده و سنجیده و پی برده نگفت

     

    هر چه در نمره ده بود منزه دیدم

    گر تو یک حسن در او دیدی من ده دیدم

     

    نظم تو متقن و نثر تو موجه دیدم

    قابل محمدت و در خور به به دیدم

     

    هیچ یک از نمرات تو چنین خوب نبود

    یک فرازی که در او باشد معیوب نبود

     

    غیر تو پیش کسی این همه اخبار کجاست

    اگر اخبار بود جرأت اظهار کجاست

     

    آنکه لوطی گریت را کند انکار کجاست

    پنطیند آن دگران، لوطی پادار کجاست

     

    آفرین ها به ثبات و به وفاداری تو

    پر و پا قرصی و رک گویی و پاداری تو

     

    که گمان داشت که این شور به پا خواهد شد

    هر چه دزد است ز نظمیه رها خواهد شد

     

    دزد کت بسته رئیس الوزرا خواهد شد

    دور ظلمت بدل از دور ضیا خواهد شد

     

    مملکت باز همان آش و همان کاسه شود

    لعل ما سنگ شود لؤلؤ ما ماسه شود

     

    این رئیس الوزرا قابل فراشی نیست

    لایق آن که تو دل بسته او باشی نیست

     

    در بساطش بجز از مرتشی و راشی نیست

    همتش جز پی اخاذی و کلاشی نیست

     

    گر جهان را بسپاریش جهان را بخورد

    ور وطن لقمه نانی شود آن را بخورد

     

    از بیانات رئیس الوزرا با دو سه تن

    کرده یک رنده تآتری و فرستاده به من

     

    که کند دیدۀ ابناء وطن را روشن

    من هم الساعه دهم شرح بر ابناء وطن

     

    تا بدانند چه نیکو امنایی دارند

    چه وطن خواه رئیس الوزرایی دارند

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ایرج میرزا

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: مربّع ترکیب

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

    داش غلم مرگ تو حظ کردم از اشعار تو من

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «داش غلم مرگ تو حظ کردم از اشعار تو من متلذذ شدم از لذت گفتار تو من آفرین گفتم بر طبع گهربار تو من بخدا مات شدم در تو و در کار تو من» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ایرج میرزا که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ایرج میرزا بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی :«که کند دیدۀ ابناء وطن را روشن من هم الساعه دهم شرح بر ابناء وطن تا بدانند چه نیکو امنایی دارند چه وطن خواه رئیس الوزرایی دارند» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در انتقاد از اوضاع کشور ایرج میرزا

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در انتقاد از اوضاع کشور ایرج میرزا بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *