شعر جمهوری -ایران چو بود عزت احرار _ ملک الشعرا بهار
مسمط موشح (در دو معنای متضاد: در ظاهر موافقت با جمهوری، از برداشتن کلمات اول سه مصرع اول هر بند با مصرع چهارم غزلی در مخالفت)
وری -ایران چو بود عزت احرار
سردار سپه مایهٔ -حیثیت احرار
ننگاست – کهننگین شود این نیت احرار
اینصحبتاصلاحوطننیست کهجنگست
ازکار قشون – کشور ایران شده گلزار
حال خوش -ایران شده مشهور در اقطار
از ما چه توقع -به قبال صف قاجار
کاین فرقه برین گله شبان نیست پلنگست
بیعلمی و -افلاس دل ما بخراشد
آوازهٔ – دین مانع اصلاح نباشد
جمهوری ایران -سر دین را نتراشد
اینحرف درین مملکت امروز جفنگست
اموال تو -یک دستهٔ مستخدم دربار
بردهاست به یغما وتو-یی غافل ازین کار
خوابی -وتو را هست شب وروز نگهدار
آن کس کهپیحفظتو دستشبهتفنگ است
آزادی و -اصلاح بود لازم و واجب
مشروطیت -از ما نکند دفع معایب
افتاده به زحمت -وطن ازکید اجانب
این گوهر پر شعشعه درکام نهنگ است
در پردهٔ -شور است سرود جلی ما
جمهوری -ما دفع کند تنبلی ما
کوبد در شاهی -قجر از مهملی ما
ما بیخبر و دشمن طماع زرنگ است
تا تعزیهٔ -آل قجر هست و تک و دو
گردان بود -این تعزیههای کهن و نو
آن هوچی بیدین -زره دین فکند هو
این قافله تا حشر درین بادیه لنگ است
افسانهٔ -تلخی است بگیرید ز من یاد
جمهوری -ما با بچهبازی عقب افتاد
ما ملت کودک -شده بیهوده از آن شاد
عیناً مثل ملعبهٔ شهر فرنگ است
درکیسهٔ – احرار بود نقد حقایق
ناهید بود -بهر وطن عاشق صادق
لعل و زر و سیم -است بر خصم منافق
زبنروکلماتشهمگیرنگ به رنگ است
مطالب بیشتر در:
ملک الشعرا بهارشعر مشروطه
وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: مسمط
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
دانی ز چه یک نام حق آمد غفار – ۱۷۰
فلق لیلالفراق، وریح وصل تفوح
هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد – 166
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «جمهوری -ایران چو بود عزت احرار سردار سپه مایهٔ -حیثیت احرار ننگاست – کهننگین شود این نیت احرار اینصحبتاصلاحوطننیست کهجنگست» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «درکیسهٔ – احرار بود نقد حقایق ناهید بود -بهر وطن عاشق صادق لعل و زر و سیم -است بر خصم منافق زبنروکلماتشهمگیرنگ به رنگ است» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر مسمط موشح (در دو معنای متضاد: در ظاهر موافقت با جمهوری، از برداشتن کلمات اول سه مصرع اول هر بند با مصرع چهارم غزلی در مخالفت) ملک الشعرا بهار
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر مسمط موشح (در دو معنای متضاد: در ظاهر موافقت با جمهوری، از برداشتن کلمات اول سه مصرع اول هر بند با مصرع چهارم غزلی در مخالفت) ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024