حسی از جاودانگی – شعر ترانه ی دو اسکیمو-تد هیوز
I
حسی از جاودانگی
مرد دوان دوان آمد و بی نام و نشان بر زمین
بی چشم و بی دهان بیشرمانه می دوید
دانست که بر سنگ مرگ گام برمی دارد
می دانست تمام آن چه می داند آن ست که شبحی ست
حسی شبیه میلیون ها سال زیر سنگ ها
حلزونی یافت
اما آذرخش اش زد
آذرخش به هاله ای سوخته بر کف دستان کرخت اش توفید.
حسی شبیه میلیون سال زیر سنگ ها
یک قزل آلا یافت
اما غباری سپید و داغ فروافتاد
از اگزوز یک ستاره قزل آلا سوخت و بلورهایش ماند.
حسی شبیه میلیون سال زیر سنگ ها
یک موش یافت
اما آهی از جنس زمان
به نفسی او را به خرده ریزها فروشکست
سنگ تیزی برداشت بر چهراه اش سوراخ هایی را زخم زد
از خون و درد به زمین نگریست
باز سوراخ هایی عمیق تر و دیگربار از میان زخم و درد
فریادزد بر آذرخش و غبار و زمان.
آنگاه میان استخوان ها بر گورستان زمین دراز کشید
زنی دید که با شکم اش آواز می کرد
آواز را به ازای چشم ها و دهان اش خرید
زن خون گریست، درد را فریاد کرد
زندگی رنج و خون بود. مرد اما خندید –
ترانه ارزش اش را داشت.
زن حس کرد فریب خورده است.
II
چگونه آب به بازی درآمد
آب می خواست زندگی کند
تا خورشید رفت گریان بازگشت
آب می خواست زندگی کند
به سوی درختان رفت او را آتش زدند گریان بازگشت
گندابی کردندش آب گریان بازگشت
آب می خواست زندگی کند
به سوی گل ها رفت پژمرده اش کردند و گریان بازگشت
می خواست زندگی کند
به زهدان رفت خون را دید
گریان بازگشت
به زهدان رفت کارد را دید
گریان بازگشت
به زهدان رفت کرم و پوسیدگی را دید
گریان بازگشت آرزوی مرگ کرد
به زمان رفت از میان در سنگی گذشت
گریان بازگشت
رفت در تمام فضا و زمان در جستجوی پوچی
گریان بازگشت آرزوی مرگ کرد
تا آن زمان که دیگر اشکی نماند
در ته اشیا مدفون شد
یکسر از پا افتاده
به نهایت زلال
مترجم: حسین مکی زاده
پیشنهاد ویژه برای مطالعه:
دانلود آهنگ جدید شروین حاجی پور بعد ما
شعر کلاغ سیاه تر از همیشه تد هیوز
شعر آخرین ایستگاه کلاغ تد هیوز
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
شعر جهان
حسی از جاودانگی مرد دوان دوان آمد و بی نام و نشان بر زمین
شعری که خواندیم اثر «تد هیوز » بود، هیوز از «شاعران انگلستان» است. شعر بالا با سطر «حسی از جاودانگی مرد دوان دوان آمد و بی نام و نشان بر زمین» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟
دیدگاه شما درباره شعر ترانه ی دو اسکیمو تد هیوز
دیدگاهتان را درباره ی شعر ترانه ی دو اسکیمو، این شاعر خوبِ انگلستان بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاهها به اشتراک بگذارید.
- هرچه را دست میسایم – شعر تن تو - ژانویه 29, 2023
- نه، نه دوباره میگوید. نه، نه – شعور - ژانویه 25, 2023
- او در دستهایش چیزهایی دارد که باهم نمیخوانند – شعر چیزی مثل - ژانویه 25, 2023