شعر تا میر خون دشمنان بر خاک هیجا ریخته _ ادیب الممالک
المطلع الرابع
تا میر خون دشمنان بر خاک هیجا ریخته
مریخ را از هیبتش در زهره صفرا ریخته
تیر فلک بر خط او بنوشته نقش عبده
وز شرم دستش آب جو از دیده دریا ریخته
تیرش قد شیر ژیان خم کرده مانند کمان
تیغش ز شکل دشمنان ترکیب جوزا ریخته
تا امر شه را متصل بنوشت طغرایش سجل
دانش روان فرهنگ دل بر نقش طغرا ریخته
چون خامه راند بر ورق گیرد ز دانایان سبق
گوئی بر این نیلی طبق عقد ثریا ریخته
دزدان ز بیمش هر کران پوشیده رخت مادران
وز داد او سوداگران در کوچه کالا ریخته
در حضرتش بنهاده سر میران هند و کاشغر
خاک قدومش در بصر میر بخارا ریخته
میری چنین بسیار دان با زیردستان مهربان
هنگام گفتار از زبان نقل مهنا ریخته
مانند نخلی بارور بیخش کرم شاخش هنر
جای ثمر از این شجر لولوی لالا ریخته
زین شاخ بارد روز و شب نعمت بمردم بی طلب
چونانکه بر مریم رطب از نخل خرما ریخته
تا گل برافرازد علم تا جنبش آرد موج یم
تا ز ابر باران دمبدم در کوه و صحرا ریخته
خصمش ذلیل و ناتوان در بند نکبت جاودان
چون طارمی کاجزای آن از باد نکبا ریخته
مطالب بیشتر در:
ادیب الممالکشعر مشروطه
وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعر: قصیده
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
درد دارد – حرف هایی که قرار نیست بگویی
گر کشتنیم چنان کش از بهر خدای – ۳۳۵
خرید: آب البالو، اسفناج، کچالو – او می آید
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
تا میر خون دشمنان بر خاک هیجا ریخته
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «به نوروز از نسیم عنبرین بو شده مشکین برو دامان مشکو دمیده بر لب جو سبزه و گل کمر بسته ببستان سرو و ناژو» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بگاه شعربافی در نوردم کتاب خواجه و دیوان خواجو ولی دارم زبان از کار خسته دل اندر بند فرمان تو خستو» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر المطلع الرابع ادیب الممالک
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر المطلع الرابع ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024