ای-که-گفتی-هیچ-مشکل-چون-فراق-یار-نیست

ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست – 117

  • دانلود دکلمه صوتی شعر ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست سعدی – غزل 117 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست. خلق را بیدار باید بود از آب چشم من.

     

    شعر ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست – غزل 117 – سعدی

     

    ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست

    گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

     

    خلق را بیدار باید بود از آب چشم من

    وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست

     

    نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد

    قصه دل می‌نویسد حاجت گفتار نیست

     

    بی‌دلان را عیب کردم لاجرم بی‌دل شدم

    آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست

     

    ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت

    آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست

     

    بارها روی از پریشانی به دیوار آورم

    ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست

     

    ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی

    گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست

     

    قادری بر هر چه می‌خواهی مگر آزار من

    زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست

     

    احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش

    حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست

     

    سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه

    ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست

     

    گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن

    بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست

     

    لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی

    زان که همتایش به زیر گنبد دوار نیست

     

    دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن

    من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر تنها پل الوار

    ای‌خوش آن‌ساعت که‌آید پیک جانان بی‌خبر

    شاعر ساحر منم اندر جهان – ۱۶۳

    9 جمله معروف سووشون سیمین دانشور – تکه کتاب

     

    معنی ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست

    ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

    ای کسی که دوری از یار را مشکل ترین دشواری ها می دانستی ، بدان که اگر امید رسیدن به یار وجود داشته باشد ،تحمل جدایی او اصلا سخت نیست.

    [ همچنان : قید است به معنی همانا ، به درستی و یقینا می باشد / تضاد : فراق ، وصل ].

     

    معنی خلق را بیدار باید بود از آب چشم من

    خلق را بیدار باید بود از آب چشم من وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست

    مردم باید بیدار  باشند تا از سیل اشک چشم من بگریزند ، اما شگفتا من وقتی می گریم که هیچ کس بیدار نیست تا سیل اشک مرا ببیند و بگریزد!

    [ آب : اشک / آرایه ء تکرار : بیدار ].

     

    معنی نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد

    نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد قصه دل می‌نویسد حاجت گفتار نیست

    نوک قلم مژگان با سرخی خون دیدگانم بر چهره ام که به صفحه ای سفید می ماند ، حدیث دلم را می نگارد ، یعنی حال زارم از چهره ام پیداست و نیاز به بیان حال نیست.

    [ سرخی : مرکبی سرخ که بدآن نویسند /بیاض : کتابچه و دفتر سفید نانوشته ، /استعاره ء مکنیه : نوک مژگان ( نوک قلم مژگان ) به قرینه ء دانستن / تشبیه : روی به بیاض ( اضافه ء تشبیهی ) /تناسب  : سرخی ، زرد / ایهام تناسب : بین ” بیاض ” در معنای غیر منظورش که “سفید ” باشد با ” سرخی و زرد ” ].

     

    معنی بی‌دلان را عیب کردم لاجرم بی‌دل شدم

    بی‌دلان را عیب کردم لاجرم بی‌دل شدم آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست

    از عاشقان عیب جویی کردم ، ناگزیر خود عاشق شدم . آری ، برای عقوبت گناه عیب جویی عشاق این عقوبتی که بدآن دچار آمده ام ( عاشق شدن ) عقوبت سختی نیست.

    [ لاجرم : به ناچار ، ناگزیر / عقوبت : کیفر و عذاب /کنایه : بیدل ( بی قرار و شیدا و عاشق ) ].

     

    معنی ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت

    ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست

    ای باد سحر گاهی ، اگر بر سر کوی یار ، که ما اجازه ء شرفیابی بدآن را نیافته ایم گذری کردی ، از جانب ما بر آستان او درود فرست.

    اتفاق افتادن : پیش آمدن / حضرت : درگاه ، پیشگاه / بار : اجازه و رخصت ].

     

    معنی بارها روی از پریشانی به دیوار آورم

    بارها روی از پریشانی به دیوار آورم ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست

    بارها در اثر بی سر و سامانی و شیفتگی روی به دیوار کرده ام و از مردم گریخته ام ، زیرا اگر اندوه دل با آنان در میان نهم ، فرقی با دیوار بی روح ندارند و حال مرا در نمی یابند.

    [ کنایه : روی به دیوار آوردن ( خلوت گزیدن ، تنها شدن ، منزوی گشتن ) ].

     

    معنی ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی

    ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست

    ما از مردم روی بر می گردانیم و با آنان سخن نمی گوییم ، زیرا اگر سخن گفتن ضرورتی داشته باشد ، فقط آن را با یار در میان می نهیم نه با بیگانگان.

    [ حدیث : صحبت و گفتگو / اغیار : جمع غیر ، بیگانگان / کنایه : زبان اندر کشیدن ( خاموش شدن ) روی اندر کشیدن ( روی بر گردانیدن ) / جناس زاید : یار ، اغیار / تضاد : هست ، نیست ].

     

    معنی قادری بر هر چه می‌خواهی مگر آزار من

    قادری بر هر چه می‌خواهی مگر آزار من زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست

    تو بر کاری توانایی ، الا بر آزار من ، زیرا اگر تیغ تیزت را هم فرود آوری ، در نظرم آزار نیست ، بلکه لطف است.

    [ استثنای منقطع : استثنا کردن ” آزارمن ” از توانایی انجام هر کار  برای افزودن نکته ء لطیفی است که در مصراع دوم آورده است ].

     

    معنی احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش

    احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست

    تحمل نیش زنبور عسل برای بر گرفتن عسل از کندوی او واجب است و نیز با یاد عشق شیرین حمل کردن کوه بیستون سخت به نظر نمی آید.

    [ احتمال : تحمل و پایداری / نوش : شهد و عسل ، هر جیز شیرین / بیستون : کوهی در حدود ۴۰ کیلومتری کرمانشاه کنار جاده ء همدان ، فرهاد در عشق شیرین رقیب خسرو پرویز بود.خسرو عهد کرد که اگر فرهاد کوه بیستون را بکند ، شیرین را به او واگذارد . فرهاد در آرزوی وصال شیرین به کندن کوه می پردازد ، از این رو ، فرهاد به کوهکن مشهور است / شیرین : شاهزاده ء ارمنی و معشوقه ء خسرو پرویز است /جناس اشتقاق : احتمال ، حمل / جناس لاحق و تضاد : نیش ، نوش / ایهام تناسب : بین ” شیرین ” در معنای غیر منظورش .با ” نوش ” / تلمیح : اشاره به دایتان فرهاد و شیرین ].

     

    معنی سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه

    سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست

    تو به سرو شباهت داری ، اما از این روی که سرو نمی خرامد ، تو از او زیباتری و نیز به ماه می مانی ، اما چون ماه توان گفتن ندارد ، به پای تو نمی رسد.

    [ مانی : از مصدر مانستن ، شباهت داری / رفتار : حرکت و خرامیدن ./ تشبیه تفضیلی : تشبیه معشوق به سرو و ماه و برتری یار بر آن دو / آرایه ء تکرار : سرو ، ماه ].

     

    معنی گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن

    گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست

    اگر کار دلم در راه عشق تو به جنون کشیده است ، این را عیب او مدان ، زیرا این عیب و نقصان در همه چیز هست   همچنانکه ماه  تمام می کاهد و کم نور می شود و زر ناخالصی و غش دارد و در کنار گل خار دیده می شود.

    [ بدر : ماه تمام، ماه شب چهارده  / عیب داشتن زر : ناخالصی و ناسرگی در طلا ].

     

    معنی لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی

    لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی زان که همتایش به زیر گنبد دوار نیست

    چشم بد از قد و بالای آن معشوق سروبالا دور باد ، زیرا در تمام گیتی هیچ نظیری برای او نمی توان یافت.

    [ لَوحَشَ الله = جمله دعایی است به معنی خدا وحشت ندهد او را / بالا = قامت / سرو سهی = سرو درختی است همیشه سبز که قامت معشوق را بدآن تشبیه کنند و بر سه قسم است . سرو آزاد که شاخه های آن راست رُسته ، سرو سهی که دو شاخه اش راست رُسته و سرو ناز که شاخه هایش متمایل است . ( گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی ) / دوّار = بسیار گردنده / گنبد دوّار = کنایه از آسمان ].

     

    معنی دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن

    دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست

    دوستانم به من می گویند : ای سعدی ، برای تفرج و گشایش خاطر به گلزار آی و در آنجا مقیم شو ، اما من گلی ( معشوقی ) را دوست دارم که جایش در گلزارنیست.

    [ خیمه زدن : اقامت کردن / جناس زاید : گل ، گلزار / استعاره ء مصرحه : گل ( معشوق ) ].

     

     

    معنی غزل ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست سعدی چیست؟

    ای کسی که دوری از یار را مشکل ترین دشواری ها می دانستی ، بدان که اگر امید رسیدن به یار وجود داشته باشد ،تحمل جدایی او اصلا سخت نیست.

    [ همچنان : قید است به معنی همانا ، به درستی و یقینا می باشد / تضاد : فراق ، وصل ].

     

    شعر ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»