گر-صبر-دل-از-تو-هست-و-گر-نیست

گر صبر دل از تو هست و گر نیست – 116

  • دانلود دکلمه صوتی شعر گر صبر دل از تو هست و گر نیست سعدی – غزل 116 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. هم صبر که چاره دگر نیست. ای خواجه به کوی دلستانان.

     

    شعر گر صبر دل از تو هست و گر نیست – غزل 116 – سعدی

     

    گر صبر دل از تو هست و گر نیست

    هم صبر که چاره دگر نیست

     

    ای خواجه به کوی دلستانان

    زنهار مرو که ره به در نیست

     

    دانند جهانیان که در عشق

    اندیشه عقل معتبر نیست

     

    گویند به جانبی دگر رو

    وز جانب او عزیزتر نیست

     

    گرد همه بوستان بگشتیم

    بر هیچ درخت از این ثمر نیست

     

    من درخور تو چه تحفه آرم

    جانست و بهای یک نظر نیست

     

    دانی که خبر ز عشق دارد

    آن کز همه عالمش خبر نیست

     

    سعدی چو امید وصل باقیست

    اندیشه جان و بیم سر نیست

     

    پروانه ز عشق بر خطر بود

    اکنون که بسوختش خطر نیست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)

     

    گر صبر دل از تو هست و گر نیست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر گر صبر دل از تو هست و گر نیست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر تنها پل الوار

    ای‌خوش آن‌ساعت که‌آید پیک جانان بی‌خبر

    شاعر ساحر منم اندر جهان – ۱۶۳

    9 جمله معروف سووشون سیمین دانشور – تکه کتاب

     

    معنی گر صبر دل از تو هست و گر نیست

    گر صبر دل از تو هست و گر نیست هم صبر که چاره دگر نیست

    اگر دلم بتواند دوری تو را تحمل کند یا نکند، چارهء دیگری ندارد و فقط باید در این راه شکیبایی پیش گیرد.

     

    معنی ای خواجه به کوی دلستانان

    ای خواجه به کوی دلستانان زنهار مرو که ره به در نیست

    ای سرور، بر حذر باش از اینکه به سرمنزل معشوقان گام نهی، زیرا رهایی از آنجا ممکن نیست!

    [خواجه: لقبی است برای وزیران ، آقا سرور / زنهار: شبه جمله است، امان، البته (که در این معنی تاکید را می رساند) / کنایه: دلستانان (معشوقان دلربا و زیبا رو، ره به در نبودن (راه فرار و گریز گاهی وجود نداشتن)].

     

    معنی دانند جهانیان که در عشق

    دانند جهانیان که در عشق اندیشه عقل معتبر نیست

    تمام مردم دنیا می دانند که آنچه عقل برای رهایی از عشق می اندیشد، اعتباری ندارد.

    [تضاد: عشق، عقل / استعاره ء مکنیه (تشخیص): اندیشهء عقل].

     

    معنی گویند به جانبی دگر رو

    گویند به جانبی دگر رو وز جانب او عزیزتر نیست

    همه به من می گویند او را رها کن و به جانبی دیگر روی آور، اما باید دانست که عزیز تر از جهتی که به او منتهی می شود، جانب و جهتی یافت نمی شود.

     

    معنی گرد همه بوستان بگشتیم

    گرد همه بوستان بگشتیم بر هیچ درخت از این ثمر نیست

    سراسر باغ و بوستان را زیر پای گذاشتم، اما هیچ درختی را ندیدم که چون تو برومند باشد.

    [ثمر: میوه / تناسب: بوستان، درخت، ثمر /استعارهء مرکب: بیت با توجه به ابیات پیشین در معنای غیر حقیقی به کار رفته است (دنیا را گشتم، بهتر از او یافت نمی شود)].

     

    معنی من درخور تو چه تحفه آرم

    من درخور تو چه تحفه آرم جانست و بهای یک نظر نیست

    من چه ارمغانی می توانم به تو بدهم که شایستهء تو باشد؟ چرا که من تنها جانی دارم و جان هم بهایی ندارد تا برای یک بار نگریستن به تو نثار شود.

    [در خور: لایق و سزاوار / تحفه: ارمغان و هدیه / بهای یک نظر: ارزش یک نگاه و دیدن].

     

    معنی دانی که خبر ز عشق دارد

    دانی که خبر ز عشق دارد آن کز همه عالمش خبر نیست

    می دانی چه کسی از عشق آگاه است؟ کسی که تنها از دوست آگاهی دارد و جز او به چیزی نمی اندیشد و از هیچ چیز خبر ندارد.

     

    معنی سعدی چو امید وصل باقیست

    سعدی چو امید وصل باقیست اندیشه جان و بیم سر نیست

    ای سعدی، از آنجا که هنوز امید رسیدن به دوست در ما زایل نگشته است، بنا براین ترسی از جان باختن و سر در انداختن نداریم.

     

    معنی پروانه ز عشق بر خطر بود

    پروانه ز عشق بر خطر بود اکنون که بسوختش خطر نیست

    پروانه  در اثر عاشق بودن گرد سر شمع می گشت و در معرض خطر قرار داشت، اما اکنون که عشق او را سوزانید، دیگر هیچ خطری او را تهدید نمی کند.

    [استعاره ء مرکب : بیت با قرینهء ابیات دیگر غزل در معنای مجازی و به علاقه ء شباهت به کار رفته است . (عاشق در خطر بود. اکنون که در راه عشق جان باخت، دیگر خطری برایش وجود ندارد)].

     

     

    معنی غزل گر صبر دل از تو هست و گر نیست سعدی چیست؟

    اگر دلم بتواند دوری تو را تحمل کند یا نکند، چاره ء دیگری ندارد و فقط باید در این راه شکیبایی پیش گیرد.

     

    شعر گر صبر دل از تو هست و گر نیست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»