شعر اگر بازگردی احمدرضا احمدی

اگر بازگردی پس از این همه سال

  • شعر اگر بازگردی پس از این همه سال احمدرضا احمدی

     

    اگر بازگردی

    پس از این همه سال من چه می‌خواهم برای

    تو شرح دهم که ما چگونه در این خانه ماندیم:

    در زمستان‌ها از برف خجل بودیم

    در تابستان‌ها سیب‌ها را که پژمرده

    می‌شدند به قبرستان می‌بردیم

    در پاییز در کنار برگ‌ها به یاد تو بودیم

    که ناگهان از زمین فسفر آسا رفتی

    در هنگام غیبت هزارساله‌ی تو

    به هنگام ماتم و درد دستان یک‌دیگر را

    می‌گرفتیم

    به باد و نیستی پناه می‌بردیم

    اگر لیوانی آب را به کنار بوته‌ی گُل سرخی

    می‌ریختیم

    به هم خیره می‌شدیم که تا پایان غروب

    چند ساعت مانده است

    زمان در دستان ما معلق بود

    زمان کم‌رنگ‌تر از اطلسی‌های

    باغچه می‌شد

    همیشه در ناامیدی، در تاریکی

    یک‌دیگر را صدا می‌کردیم

    صدای قدم‌های ما آرامش آب را

    به هم می‌ریخت

    در آب که نگاه می‌کردیم صورت‌مان را

    شکسته و صدپاره می‌دیدیم

    چه سود

    این عمر بود که از ارتفاع نردبان سقوط

    می‌کرد و در گندمزار دفن می‌شد

    اگر ستاره و ماه و لبخند کودکان در خواب

    ما را سحر نمی‌کرد ما از این خانه رفته بودیم

    تا یادم نرفته بگویم:

    لبخند تو در فرودگاه جامی از شراب شد

    که عمر و رؤیای ما در آن جام بخار

    شد

    این بخار به آسمان رفت

    باران شراب بر سر ما بارید

    تو کجا بودی که بدانی سیلاب‌های گیلاس

    بر بسترهای ما جاری شدند و سپس خانه در

    گیلاس‌ها غرق شد

    بر دستان ما حلقه‌های عروسی سنگ

    شدند

    روزی تا غروب ایستادیم که حلقه‌های

    عروسی ذوب شوند

    راستی

    چه حوصله‌ای بود.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب

    شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16

    جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما

    شعر پنجره فروغ فرخزاد

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    هان! هلا! آی!

    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی احمدرضا احمدی

     

    اشعار احمدرضا احمدی

     

    مجموعه شعر چای در غروب جمعه روی میز سرد می شود

     

    اگر بازگردی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «اگر بازگردی پس از این همه سال من چه می‌خواهم برای تو شرح دهم که ما چگونه در این خانه ماندیم: در زمستان‌ها از برف خجل بودیم در تابستان‌ها سیب‌ها را که پژمرده می‌شدند به قبرستان می‌بردیم در پاییز در کنار برگ‌ها به یاد تو بودیم که ناگهان از زمین فسفر آسا رفتی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «تو کجا بودی که بدانی سیلاب‌های گیلاس بر بسترهای ما جاری شدند و سپس خانه در گیلاس‌ها غرق شد بر دستان ما حلقه‌های عروسی سنگ شدند روزی تا غروب ایستادیم که حلقه‌های عروسی ذوب شوند راستی چه حوصله‌ای بود.» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر اگر بازگردی با پاییز احمدرضا احمدی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر اگر بازگردی با پاییز احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

     

     

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *