شعر اتاق فرسوده است احمدرضا احمدی

اتاق فرسوده است

  • شعر اتاق فرسوده است احمدرضا احمدی

     

    اتاق فرسوده است
    آینده کدر شد
    صورت من کو ؟
    من با این صورت
    عاشق شدم
    امتحان دادم
    قبول شدم
    ساز شنیدم
    دشنام دادم
    دشنام شنیدم
    گرسنه شدم
    باران خوردم
    سیر شدم
    رنگ شناختم
    رنگ باختم
    سفید شدم
    خوابیدم
    بیدارشدم
    مادرم را صدا کردم
    تو را صدا کردم
    جواب دادم
    خواب رفتم
    عینک زدم
    سفر رفتم
    غم داشتم
    ماندم
    آمدم
    در آینه نگاه کردم
    سفر رفتم
    گلدان را آب دادم
    ماهی را نان دادم
    می دانستم صورت من
    صورت توست
    سه دقیقه مانده به ساعت چهار
    آینه کدر شد
    هراس ندارم
    آهسته در باز شد
    زنی در آستانه ی در نشست
    آینه کدورت داشت
    به صورتم نگاه کرد
    می خواست خودش را
    در آینه ببیند
    مرا باور کرد
    مرا صدا کرد
    می خواستم از دور کسی مرا ببیند
    تا برای دیگران بگوید
    تا کدر شدن آینه
    من لبخند داشتم
    زن ساکت زن صبور
    با سکوت ابریشمی
    از طلوع
    صبح از فنجان قهوه
    برمیخاست
    آماده بودم
    در صبح
    برای ریختن باران
    در لیوان گریه کنم
    از شما هراس ندارم
    که به من تو بگویید
    فقط صورتم را به دیگران بگویید
    که لبخند داشت
    لبم سفیدی بود
    باغ ندارم
    خانه ندارم
    رویا ندارم
    خواب دارم
    عشق دارم
    نان دارم
    اطلسی دارم
    حافظه دارم
    خستگی دارم
    سردی دارم
    گرمی دارم
    مادر دارم
    قلب دارم
    دوست دارم
    یک چمدان دارم
    یک سفر دارم
    یک پاییز دارم
    یک شوخی دارم
    لباسهای من کهنه نیست
    ولی در چمدان بسته نمی شود
    یک تکه قالی دارم
    آسمان نیست
    ابری است
    آبی است
    فرهنگ لغت دارم
    دوازده جلد است
    مولف مرده است
    یک پرتقال دارم
    برای تو
    عینک دارم
    شیشه ندارد
    نه سفید نه سیاه
    برای
    چهارفصل است
    یک لیوان از باران دارم
    ناتمام است
    شکسته است
    یک جفت جوراب آبی دارم
    دریا را دوست دارم
    کار نمی کند
    سه دقیقه مانده به چهار را
    نشان می دهد
    اگر آینه را بشکند
    اگر گل نیلوفر دهد
    اگر میوه دهد
    اگر حرمت مادرم را
    با چادر سیاه بداند
    اگر شمعدانی در آینه
    کوچک تر شود
    من کوچک می شدم

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب

    شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16

    جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما

    شعر پنجره فروغ فرخزاد

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی احمدرضا احمدی

     

    اشعار احمدرضا احمدی

     

    مجموعه شعر یادگاری

     

    آینده کدر شد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «اتاق فرسوده است آینده کدر شد صورت من کو ؟ من با این صورت عاشق شدم امتحان دادم قبول شدم ساز شنیدم دشنام دادم دشنام شنیدم گرسنه شدم باران خوردم سیر شدم رنگ شناختم رنگ باختم سفید شدم خوابیدم بیدارشدم» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «دریا را دوست دارم کار نمی کند سه دقیقه مانده به چهار را نشان می دهد اگر آینه را بشکند اگر گل نیلوفر دهد اگر میوه دهد اگر حرمت مادرم را با چادر سیاه بداند اگر شمعدانی در آینه کوچک تر شود من کوچک می شدم» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر اتاق فرسوده است احمدرضا احمدی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر اتاق فرسوده است احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *