شالوده ی خیالم

شالوده ی خیالم

  • شالوده ی خیالم

     

    آنجا که من خویشتن را به دست نم دار شبنم ها سپردم

    آنجا که اقاقیا جان میفشاند و چلچله در عطر و بوی بنفشش پر میگشود

    بتی بود

    هست

    وَ من به کیش او ایمان آوردم

    مسلمانی کافرم

    عشق،عشق …

    این واژه ی دیوانه وار

    در دین او غرقم کرد.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه نظری
    Latest posts by فاطمه نظری (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»