سپیده چو زد دامن چرخ چاک
بند چهارم
سپیده چو زد دامن چرخ چاک
پر از سیم و زر گشت دامان خاک
بت من ز بحر تقارب کشید
به گوش خرد گوهری تابناک
فعولن فعولن فعلون فعول
بخوان ای پریچهره روحی فداک
سیامک مجرد اشو هست پاک
چمی معنوی دان و زمیاد خاک
نمشته عقیده نمیر ای شرح
قرار است هر نیز و عیب است آک
فراتین کلام شهادت بود
فره و هر روح خوش تابناک
وکالت بود «برگماری » ولیک
تو کنگاش دان مشورت بیم باک
هم آواز و همداستان متفق
فدا برخی انبازی است اشتراک
بود شرط پیغون و ورفان شفیع
می و عنبر و مشک ناویژه ناک
سرک حصبه بوشاسب دان احتلام
صدائی که از خفته آید خراک
کجسته است ملعون و برموته، چیز
جهانه ز شاخ درختان شتراک
توسک است در پارسی باقلا
قدید است و انسان و خشکیده کاک
کمسته بتازی بود لااقل
همان خواربار است اندک خوراک
سماروغ را قارج گویند لیک
ابوزینه جز تخم مرغ است هاک
چو داماد انوشه عروسش بیوک
شبین شاه بالا کرایه سلاک
بود مهر خوان منصب و ماژ عیش
ادک فرج زن دان جزیره اداک
خرابات ماخور بود یا لهر
چو بوزه فقاع است و طوفان کلاک
بود سنسن الکن سخنور فصیح
تگه تیس دان قوچ جنگی است راک
بتاریخ مرداس شد مار دوش
ولی نام ضحاک شد اژدهاک
مطالب بیشتر در:
وزن شعر: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
در آینه پاییدنت را دوست میدارم
مردم ایران دو فرقه اند که هر یک
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
سپیده چو زد دامن چرخ چاک
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «سپیده چو زد دامن چرخ چاک پر از سیم و زر گشت دامان خاک بت من ز بحر تقارب کشید به گوش خرد گوهری تابناک» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بود سنسن الکن سخنور فصیح تگه تیس دان قوچ جنگی است راک بتاریخ مرداس شد مار دوش ولی نام ضحاک شد اژدهاک» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
بند چهارم
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر بند چهارم ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024