زن سختکوشی و زیبایی با تخته پاره و تنهایی – شعر برای روشنک داریوش سیمین بهبهانی
زن، سختکوشی و زیبایی، با تخته پاره و تنهایی
بازو گشوده و میراند، بر موجها به شکیبایی.
در بیکرانی آبی ها، پیچیده از همه سو با او
سرسام آتش خورشیدی، اوهام سرکش دریایی.
اوج و فرود و فرارفتن، ناخوانده تا همه جا رفتن
در بیکرانی آبیها، با موج، فاصله پیمایی.
زرد و کبود و درخشیدن، کولاک برق و شرف دیدن
چندان که دیده ناچارش، بیزار مانده ز بینایی.
پیغام کشتی مدفون را، بر تن رقم زده با ناخن
خطی به شیوه استادی، حرفی به غایت شیوایی.
نه دفتری که برد موجش، نه جوهری که خورد آبش
زخم است و آنهمه خونریزی، خون است و آنهمه خوانایی.
دریا به زمزمه آبش، چون گاهواره دهد تابش
مرگ است و چیرگی خوابش، با گاهواره و لالایی.
آن زخم اگر به سخن آید، از مرگ او چه زیان زاید
او با کرانه که بگشاید، آغوش را به پذیرایی.
بینند زخم و پیامش را، در مرگ، جان کلامش را
وان خط و حسن ختامش را، یعنی رسالت و زیبایی.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250
تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی سیمین بهبهانیتلگرام سیمین بهبهانی
اینستاگرام سیمین بهبهانی
زن، سختکوشی و زیبایی، با تخته پاره و تنهایی
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «زن، سختکوشی و زیبایی، با تخته پاره و تنهایی بازو گشوده و میراند، بر موجها به شکیبایی. در بیکرانی آبی ها، پیچیده از همه سو با او سرسام آتش خورشیدی، اوهام سرکش دریایی.» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «آن زخم اگر به سخن آید، از مرگ او چه زیان زاید او با کرانه که بگشاید، آغوش را به پذیرایی. بینند زخم و پیامش را، در مرگ، جان کلامش را وان خط و حسن ختامش را، یعنی رسالت و زیبایی.» از چه بیت هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر برای روشنک داریوش سیمین بهبهانی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر برای روشنک داریوش سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023