خب، می بینم که حسابی به خودت می رسی

خب، می بینم که حسابی به خودت می رسی – بالاخره قصه به پایان میرسه

  • خب، می بینم که حسابی به خودت می رسی – شعر بالاخره قصه به پایان میرسه – شل سیلوراستاین

     

    خب، می بینم که حسابی به خودت می رسی
    از خودت مراقبت می کنی
    نیازهایت را بر آورده می کنی
    خوب گوش می دی یا می خونی ، درباره رژیم غذایی
    تغذیه ، خواب و سم زدایی از بدن

    همین طور خریدن وسایلی که میگن به درد ورزش می خوره
    و گیاهان دارویی برای تجدید قوا ، وقتی که آسیب می بینی
    صابون هایی که تن را تمیز می کنن
    افشانه هایی که بوی بد را از بین می برن
    مایعاتی که اسید ها و حشره کش ها را خنثی می کنن

    اضافه وزن مجاز برای افزایش قدرت و اندازه عضلات
    زدن آمپولهای ایمنی
    و خوردن قرص های نیرو زا
    اما یادت باشه که بعد از همه اینها
    بالاخره قصه به پایان می رسه …

    می تونی سیگار رو ترک کنی ، اما آخر می میری
    دور مواد را خط بکشی ، اما آخر می میری
    خود را از خوردن غذاهای چرب و سرخ کردنی منع کنی
    و در سلامت کامل باشی ، اما باز می میری

    می گساری هم که نکنی ، باز می میری
    دورکارهای خلاف رو خط بکشی ، باز می میری
    از نوشیدن قهوه صرف نظر کنی و کیفور نشی
    باز می میری ، آخرش می میری
    بالاخره می میری ، دست آخر می میری
    آخرش می میری

    می تونی نرمش کردن رو از سر بگیری
    اما وقتی موسیقی تموم بشه ، می میری
    توی اتومبیل کمربند ایمنی هم ببندی ، باز هم می میری
    از نیکوتین فاصله بگیری ، باز هم می میری

    می تونی ورزش کنی تا چربی رانهات آب بشه
    خوش تیپ تر و تو دل برو تر می شی، اما باز می میری
    حمام آفتاب هم که نگیری ، باز می میری

    می تونی اون بالا تو آسمون ، پی بشقاب پرنده بگردی
    شاید اونا تو رو به مریخ ببرن ، اما اونجا هم بالا خره می میری
    بالا خره می میری ، در نهایت می میری
    آخر ، یک زمانی ، می میری

    با کفش های ریبوک و نایکو آدیداس
    می تونی تو آسمونا سیر کنی ، اما اونجا هم بالاخره می میری
    داروهای نیروبخش هم که بخوری ، بالاخره می میری
    روده ات رو هم که سالم نگه داری باز می میری

    می تونی خودت رو منجمد کنی و در زمان معلق بمونی
    اما همین که یخت رو باز کنن ، بالاخره می میری
    می تونی ازدواج کنی ، اما باز هم می میری
    به نقطه اوج هم که برسی ، بالاخره می میری

    می تونی خودت رو از شر فشارهای روحی خلاص کنی ، استراحت کنی
    آزمایش ایدز ، و تست ورزش بدی
    به غرب ، اونجا که هوا آفتابیست و از رطوبت خبری نیست نقل مکان کنی
    و تا صد سال زنده بمونی
    اما بالاخره می میری
    سرانجام ، در آخر کار می میری
    در نهایت ، خواه نا خواه می میری

    پس بهتره حالا که زنده هستی از زندگی لذت ببری
    قبل از اینکه غزل خداحافظی رو بخونی
    چون بالاخره ، در آخر کار می میری

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

    آنکه مرا آرزوست دیر میسر شود – 269

    آفتاب آرام آرام غروب کرد  – این مرگ است

    در دهر هر آن‌که نیم‌نانی دارد – 77

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

     

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شعر جهان

     

    خب، می بینم که حسابی به خودت می رسی

    شعری که خواندیم اثر «شل سیلوراستاین» بود، سیلوراستاین از «شاعران آمریکا» است. شعر بالا با سطر «خب، می بینم که حسابی به خودت می رسی» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

     

    دیدگاه شما درباره شعر بالاخره قصه به پایان میرسه

    دیدگاهتان را درباره ی شعر بالاخره قصه به پایان میرسه شل سیلوراستاین، این شاعر خوبِ آمریکا بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *