تا زنده هستم زنده هستم تا زنده بر انصار بیداد – شعر با کوله هفتاد و هشتاد سیمین بهبهانی
تا زنده هستم زنده هستم، تا زنده بر انصار بیداد
با اسبی از توفان و تندر ، با نیزه یی از شعر و فریاد
هر چند در میدان نبودم ، با دیو و دد جنگ آزمودم
بس قصه کز میدان سرودم ، زانجا که باروت است و پولاد
پیرم ولی از دل جوانم ، خوش می رود با کودکانم
من مامک پر مهرشانم ، گیرم که دیگر مامشان زاد
ای عمر احمدزاده پربار ، ای بخت روشن با جهاندار
وان خیل دلبندان هشیار ، پیروز مندی یارشان باد
جمعی که این سان مهربان بود ، یک روزه ما را میزبان بود
فصل نشاط اصفهان بود ، در اعتدال ماه خرداد
رفتیم و مأمن بی امان شد ، پر شور و شر نیم جهان شد
از فتنهٔ انصار بیداد ، ای اصفهان ، ای اصفهان ، داد
در گیر و دار ترکتازی ، آموخت ما را سرفرازی
سروی که در آشوب توفان ، سر خم نکرد از پا نیفتاد
من کاج پیر استوارم ، از روزگاران یادگارم
حیران نظر دارد به کارم ، بیدی که می لرزد ز هر باد
بنیان کن اکوان دیوم ، در شعر می توفد غریوم
از هفتخوان خواهم گذشتن ، با کولهٔ هفتاد و هشتاد
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250
تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
آب
[ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب میشده. معانی کنایی آب:
۱- آبرو.
۲- جلا، درخشندگی.
۳- رونق.
۴- اشک.
۵- عرق.
۶- نازکی.
۷- شادابی.
۸- زیبایی و شکوه.
۹- مَنی، نطفه.
۱۰ - ارج، قیمت.
۱۱ - پیشاب، ادرار.
۱۲ - عصاره، شیره.
۱۳ - رود، نهر.
۱۴ - بزاق، آب دهان. ؛ ~در هاون کوبیدن کار بیهوده کردن. ؛ ~از ~ تکان نخوردن ک نایه از: آرام بودن اوضاع و احوال. ؛ ~ از دست نچکیدن کنایه از: نهایت خست و پول دوستی. ؛ ~ از سر گذشتن بی فایده شدن چاره و تدبیر. ؛ ~ از دریا بخشیدن از دیگران مایع گذاشتن، از حساب دیگران بخشیدن. ؛ ~بر در کسی ریختن خدمت آن کس را کردن. ؛ ~ پاکی روی دست کسی ریختن اتمام حجت کردن، حرف آخر را زدن. ؛ ~زیر پوست کسی رفتن کنایه از: چاق شدن. ؛ از ~ گل آلود ماهی گرفتن از وضع آشفته سوء استفاده کردن. ؛~ از چیزی خوردن از آن چیز بهره مند شدن.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی سیمین بهبهانیتلگرام سیمین بهبهانی
اینستاگرام سیمین بهبهانی
تا زنده هستم زنده هستم، تا زنده بر انصار بیداد
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «تا زنده هستم زنده هستم، تا زنده بر انصار بیداد با اسبی از توفان و تندر ، با نیزه یی از شعر و فریاد هر چند در میدان نبودم ، با دیو و دد جنگ آزمودم بس قصه کز میدان سرودم ، زانجا که باروت است و پولاد» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «من کاج پیر استوارم ، از روزگاران یادگارم حیران نظر دارد به کارم ، بیدی که می لرزد ز هر باد بنیان کن اکوان دیوم ، در شعر می توفد غریوم از هفتخوان خواهم گذشتن ، با کولهٔ هفتاد و هشتاد» از چه بیت هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر با کوله هفتاد و هشتاد سیمین بهبهانی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر با کوله هفتاد و هشتاد سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023