شعر باست و قاف محاکم قضیب استیناف _ غزل71 _ ادیب لممالک
نکوهش عدلیه عصر قاجار
باست و قاف محاکم قضیب استیناف
چنان سپوخت که دیگر نه است ماند و نه ناف
نشان عدل چه جوئی در این دو سر قافان
که زین شهپر سیمرغ شد به قله قاف
وزیر زیر لحاف از هوی سخن گوید
اگر چه حق نتوان گفت جز بزیر لحاف
غلاف . . . من است این وزیر دون پلید
که تیغ حق را پنهان کنند درون غلاف
شیاف . . . من است اینکه از بزرگی سر
بدهن گنجد در . . . یش نگنجد شیاف
نگاه آل مکرم به اهل ایران شد
چو حربیان به بنی هاشم بن عبد مناف
یکی مشاوره تأسیس شد بدرالعدل
که هست مذبح ایمان و مدفن انصاف
گرفته فاضل خلخالی اندر آن مسند
چو شیخ مهدی کاشی به مجلس اوقاف
برادران وطن را عدوی خود شمرند
که رشک و کینه جبلی است فی هوالاجیاف
وزیر دون چو به آزار بیگناهی زار
کمر به بندد و باشد زبون بگاه مصاف
از آن گروه ستمگر که در اداره عدل
حلیف باطل و با او بمائده احلاف
تنی سه چار پی مشورت برانگیزد
دهد برایشان دستوری از نفاق و خلاف
کسی که از طرف عدل حق نداشت عدول
اشاره کرده و تحریک سازد از اطراف
که بر زنند به یکباره پشم و پنبه او
بزخم مندفه ظلم و کینه چون نداف
همی بتازند آن جاهلان بدانایان
چنانکه سبع سمان زیر پای سبع عجاف
مسافران را عوعو کنان براه از دور
شوند همچو سگان قبیله بر اضیاف
درون روند تهی دست و چون برون آیند
ز سیم دامنشان پرچو دکه صراف
تمام آکل و ماکول جنس یکدیگرند
مرتبا ز اراذل بگیر تا اشراف
یکی درد دل اصداف بهر مروارید
یکی ز گوهر آبستن است چون اصداف
به نیزه طمع انجیده اند شانه عدل
چو شانه عربان از سنان ذوالاکتاف
درون محکمه بر ناز و عشوه افزایند
از آن سپس که ستانند رشوه قدر کفاف
مطالب بیشتر در:
ادیب الممالکشعر مشروطه
وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعر: غزل
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز
چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل
ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آب
دهان (بِ دَ) (اِمر.) آبی لزج و اندکی قلیایی که از غدههای دهان ترشح گردد و وقتی با غذا آمیخته شود موجب سهولت هضم آن میگردد، بزاق.
باست و قاف محاکم قضیب استیناف
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «باست و قاف محاکم قضیب استیناف چنان سپوخت که دیگر نه است ماند و نه ناف نشان عدل چه جوئی در این دو سر قافان که زین شهپر سیمرغ شد به قله قاف» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «به نیزه طمع انجیده اند شانه عدل چو شانه عربان از سنان ذوالاکتاف درون محکمه بر ناز و عشوه افزایند از آن سپس که ستانند رشوه قدر کفاف» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر نکوهش عدلیه عصر قاجار ادیب الممالک
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر نکوهش عدلیه عصر قاجار ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024