آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف

آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف – غزل72

  • شعر آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف _ غزل72 _ ادیب الممالک 

     

    آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف

    از چه رو دادید اینسان ملک ایران را ز کف

     

    مر نمی خواندید ایران را همی مام وطن

    ای وطن خواهان چه شد آن حرفهای نشر و لف

     

    خود ندانستیم رندانه چه بود این قیل و قال

    در کجا شد آن متینگ وهای و هوی و کف و دف

     

    اف بر آن نااهل مردم کز برای نفع خویش

    ملک را کردند ویران عمر ملت را تلف

     

    گر چه بد معلوم از اول کان بهایم سیرتان

    صورتی بودند و بد مقصودشان آب و علف

     

    مر نبودم من شما را مام و در دامان خویش

    پرورش دادم شما را همچو در اندر صدف

     

    آخر از سر معجرم بردند و خلخالم ز پای

    در تماشای من آوردید دشمن صف بصف

     

    جز شما مادرفروشان هیچ دیدستی کسی

    مادر خود را فروشد در عوض گیرد خزف

     

    شرمتان بادا که ننگ من شدید از آنکه نیست

    هیچ عرقی در بدن از جنگجویان سلف

     

    وین عجبتر ز آنکه چون هنگام فرصت در رسید

    جای کیفر خواستن خواندید خود را بیطرف

     

    عبرتی باید شما را از جوانان پروس

    کز برای حفظ مادر سینه کردندی هدف

     

    قصه فرعون و موسی را مگر ناخوانده‌اید

    که حقش در وقت فرصت گفت فاذهب لا تخف

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    قالب شعر: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز

    چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل

    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

    لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف از چه رو دادید اینسان ملک ایران را ز کف مر نمی خواندید ایران را همی مام وطن ای وطن خواهان چه شد آن حرفهای نشر و لف» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «عبرتی باید شما را از جوانان پروس کز برای حفظ مادر سینه کردندی هدف قصه فرعون و موسی را مگر ناخوانده‌اید که حقش در وقت فرصت گفت فاذهب لا تخف» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر آخر ای ایرانیان ای مردمان باشرف ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *