ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم

ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم – 121

  • دکلمه صوتی ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم  – رباعی 121از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم.

     

     

    ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم

    وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم

     

    فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم

    با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم

     

     

    با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم

    در قالب رباعی ضربه‌ی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق می‌افتد. از ابتدا انگار به گونه‌ای شاعر می‌خواسته ما را آماده کند تا برسد به مصرع آخر، به همین دلیل همیشه سطر آخر رباعی در ذهن مخاطب خوب به یاد می‌ماند، و این شعر حکیم عمر خیام را نیز بسیاری از مردم با نام «با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم» می‌شناسند.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حکیم عمر خیام قالب: رباعی وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)

     

    دکلمه ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر «ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم» از خیام است. این قطعه‌ ها توسط داوود ملک زاده و زهرا بهمنی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

    معنی و تفسیر ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم

     

    دو نکته اساسی که خیام در رباعیات گذشته خود به کنایه و استعاره و زبان شعر بیان کرده بود اینک بی پروا و بی پرده و به صراحت بیان می کند. خطاب به دوست خود که هر کسی می تواند باشد می گوید:
    1- غم فردا نخوریم. فردایی که هنوز میامده و معلوم هم نیست که برای ما بیاید چه دلیل دارد که غصه اش را بخوریم.
    2- دم را غنیمت شمریم. مهم همین لحظه است. مهم همین آن است. قدر این آن را بدانیم.
    گذشته که گذشته و آینده هم که هنوز نیامده است. پس باید در حال زندگی کرد و قدر همین حال و الان را دانست.
    در ادامه خیام استدلال خود را بیان می کند. بدان دلیل غصه فردا نخورید و حال را غنیمت شمردید چون از این عالم فانی در گذریم و سر از قیامت کبری در آوریم با انسانهایی که هفت هزار سال پیش از این از دنیا رفته اند برابر هستیم. چون حشر همه موجودات در یک آن خواهد بود.

    حسن جمشیدی

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم

     

    بهرام مشهور می گوید:

    به این شکل هم نوشته شده :
    ای دوست بیا تا غم فردانخوریم
    وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
    فرداکه از این دیرمغان درگذریم
    باهفت هزارسالگان همسفریم

    فرهاد می گوید:

    “فردا که از این دیر کهن درگذریم” درست میباشد. متاسفانه منبع را به خاطر ندارم! ولی با توجه به قیاس با دگیر رباعی ها و همچنین مصرع آخر، “کهن” بیشتر به مفهوم نزدیکتر است. در عین حال از زیبایی شعر و معنای آن چیزی کم نمیکند.

     

     

    شعر ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم اثر کیست؟

    این شعر اثر خیام است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»