اکسیرشفا

اکسیرشفا

  • اکسیرشفا

    .
    ای که در شربت لب های تو اکسیرِ شفاست
    خبری در پس گیسوی تو درباد صباست

    سر نرگس به هوای نفست مست شدست
    هرنفس بوی تو آمیخته از عطر خداست

    فنٌ کیمیاگری از فیض حضورت جاریست
    این چه سرّیست که دستان تو کیمیای طلاست؟

    چشم اغیار نبیند رخ خورشید تو را
    این چراغیست که بر منزل جانان رواست

    ره عشاق جنون است و غزل خوان شدن
    اثر عشق اگر جز به همین بود خطاست

    رمز چشمان تو گر باز گشاید دلِ من
    عاقبت کارنظر خواسته برباد فناست

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    زانیارمحمدی
    Latest posts by زانیارمحمدی (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *