از خاک ری در گوش جان آواز اقدس می‌رسد

از خاک ری در گوش جان آواز اقدس می‌رسد – غزل44

  • شعر از خاک ری در گوش جان آواز اقدس می‌رسد _ غزل44 _ ادیب الممالک

     

    از خاک ری در گوش جان آواز اقدس می‌رسد

    بانگ انااللهی از آن ارض مقدس می‌رسد

     

    گرچه نیارد یاد من آن لعبت آزاد من

    از دوریش فریاد من بر چرخ اطلس می‌رسد

     

    تا رفتم از آن گلستان کردم وداع دلستان

    زخمم به دل نیشم به جان از خار و از خس می‌رسد

     

    در محبس هجرش منم کز اشک تر شد دامنم

    از قسمت جان و تنم زندان و محبس می‌رسد

     

    پیک صبا در حضرتش بوسد زمین طاعتش

    بر شاخ سرو قامتش کی دست هرکس می‌رسد

     

    ای دل مشو تلخ و تُرُش کز زانکه بنشینی خَمُش

    بس میوه شیرین خوش ز آن نخل نورس می‌رسد

     

    مرهم ز بعد ریش شد نوش از پی هر نیش شد

    چون درد و غم از پیش شد آسایش از پس می‌رسد

     

    در این سپهر چنبری او زهره شد من مشتری

    چون پروز من و آن پری بر آل افطس می‌رسد

     

    بس کن امیری ماجرا با وی مکن چون و چرا

    کالهام یزدانی ترا بر کلک اخرس می‌رسد

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)

     

    قالب شعر: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز

    چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل

    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

    لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    از خاک ری در گوش جان آواز اقدس می‌رسد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «از خاک ری در گوش جان آواز اقدس می‌رسد بانگ انااللهی از آن ارض مقدس می‌رسد گرچه نیارد یاد من آن لعبت آزاد من از دوریش فریاد من بر چرخ اطلس می‌رسد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «در این سپهر چنبری او زهره شد من مشتری چون پروز من و آن پری بر آل افطس می‌رسد بس کن امیری ماجرا با وی مکن چون و چرا کالهام یزدانی ترا بر کلک اخرس می‌رسد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر از خاک ری در گوش جان آواز اقدس می‌رسد ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر از خاک ری در گوش جان آواز اقدس می‌رسد ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *