دشتهایی چه فراخ – شعر در گلستانه سهراب سپهری
دشتهایی چه فراخ
کوههایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی میآمد
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم
پی خوابی شاید
پی نوری، ریگی، لبخندی
پشت تبریزیها
غفلت پاکی بود، که صدایم میزد.
پای نیزاری ماندم، باد میآمد، گوش دادم:
چه کسی با من، حرف میزند؟
سوسماری لغزید.
راه افتادم.
یونجهزاری سر راه.
بعد جالیز خیار، بوتههای گل رنگ
و فراموشی خاک.
لب آبی
گیوهها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
«من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی سر رسد از پس کوه
چه کسی پشت درختان است؟
هیچ، میچرد گاوی در کرد.
ظهر تابستان است.
سایهها میدانند، که چه تابستانی است.
سایههایی بیلک،
گوشهیی روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند.»
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم
همانطور که میدانیم نام این شعر «در گلستانه» است اما در میان مردم با نام های «من در این آبادی، پی چیزی میگشتم» و «پی نوری، ریگی، لبخندی» «میچرد گاوی در کرد» «پشت تبریزی ها» نیز شناخته می شود.
شعر در گلستانه سهراب سپهری
At Gulestaneh
Plains so vast!
Mountains so high!
What a scent of grass lay over Gulestaneh!
In that village I was searching for something:
Perhaps for some sleep,
Light, pebble, smile.
Behind the poplar trees
Innocent negligence keeps calling me.
At a rush bed I stopped. The wind was blowing: I listened:
Who was talking to me?
A lizard plopped.
I walked on.
A hayfield on the way
Then contours of cucumbers, rosy bushes And the oblivion of earth.
At a stream
I took off my cotton slippers, and sat down with my feet in water.
“How green I am today!
And how alert my body!
What id sorrow creeps down the mountain?!
Who is behind the trees?
Nothing. Only a cow is grazing.
It is summer noon.
The shades know what a summer it is.
Pure shades.
A pure bright spot.
Babes of feeling! This is the corner for playing.
Life is not empty:
Kindness, apples, faith.
Aye,
While there are peonies one can live on.
In my heart there is something like a blaze of light, like a morning dream.
And so restless am I that I feel like running
To the far end of the plains, up to the mountaintop.
A voice keeps calling me from afar.”
پیشنهاد ویژه برای سهراب سپهری:
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آب انگور
(بِ اَ) (اِمر.)
۱- فشرده انگور.
۲- شراب، باده.
آب اکسیژنه
(اُ ژِ نِ) [ فا - فر. ] (اِ.) مایعی که خاصیت اکسید کنندگی قوی دارد و برای رنگ بری و ضدعفونی کردن به کار میرود، پراکسید هیدروژن.
مطالب بیشتر در:
دشت هایی چه فراخ
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دشتهایی چه فراخ/ کوههایی چه بلند/ در گلستانه چه بوی علفی میآمد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سهراب سپهری که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سهراب سپهری بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «زندگی خالی نیست/ مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست/ آری/ تا شقایق هست، زندگی باید کرد/ در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح/ و چنان بیتابم، که دلم میخواهد/ بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه./ دورها آوایی است، که مرا میخواند.» از چه سطرهایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر در گلستانه سپهری
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر در گلستانه سهراب سپهری بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
من در این آبادی پی چیزی می گشتم
نام این شعر سهراب سپهری در گلستانه است اما در میان مردم به دشت هایی چه فراخ، من در این آبادی پی چیزی می گشتم، بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه، نکند اندوهی سر رسد از سر کوه، زندگی خالی نیست، تا شقایق هست زندگی باید کرد، من چه سبزم امروز و می چرد گاوی در کرد نیز معروف است.
بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه
دورها آوایی است، که مرا میخواند
دورها کجاست؟ آیا این دورها با پشت دریاها نسبتی دارد؟ سهراب سپهری همیشه از اینجا می رود و به جایی دور می رسد. به جایی که ته دشت است یا سر کوه است یا پشت دریاها.
دشت هایی چه فراخ
شاید برای برخی از مخاطبان سوال شده باشد که معنای واژه ی فراخ چیست؟ فراخ به معنای وسیع و پهناور است.
در گلستانه چه بوی علفی می آمد
شاید برای برخی از مخاطبان سوال شده باشد که معنای واژه ی گلستانه چیست؟ گلستانه به معنای گلزار و گلشن است.
پشت تبریزی ها غفلت پاکی بود
شاید برای برخی از مخاطبان سوال شده باشد که معنای واژه ی تبریزی چیست؟ تبریزی به معنای درخت سپیدار است.
بعد جالیز خیار بوته های گل رنگ
شاید برای برخی از مخاطبان سوال شده باشد که معنای واژه ی گل رنگ چیست؟ گل رنگ به معنای گل کاجیره که گلهای آن تشکل دیهیم های بزرگ در بالای ساقه میدهد. گلبرگهای آن نارنجی رنگ و آنها را به نام گلِ رنگ در رنگرزی بکار میبرند. دانه های آن را کافشه و کاجیره مینامند. تخم گل زردی است شبیه به زعفران ، در معالجه های زنانه ضماد و مرهم از آن سازند. است.
می چرد گاوی در کرد
شاید برای برخی از مخاطبان سوال شده باشد که معنای واژه ی کَرد چیست؟ کرد به معنای قطعه زمینی که کناره های آن را بلند کنند تا آب در آن نشیند و در میان آن سبزی کارند یا زراعت کنند. است.
ظهر تابستان است.
سایهها میدانند، که چه تابستانی است.
سهراب سپهری به همه چیز توجه داشته و به راحتی می توانسته هر شی و انسان و حیوانی را وارد شعر کند. می بینید که به چه زیبایی تابستان و چریدن گاوی در کرد را به نمایش گذاشته است؟
تا شقایق هست زندگی باید کرد
شاید برای برخی از مخاطبان سوال شده باشد که معنای واژه ی شقایق چیست؟ تبریزی به معنای گیاهی است یکساله از تیره خشخاش که غالباً در مزارع و کشتزارها م ی روید. گلش منفرد و بزرگ و زیبا به رنگ قرمز است .در ادبیات فارسی نماد شور، اشتیاق و آزادی است.
- اوزان و بحرهای شعر فارسی - سپتامبر 24, 2023
- اشعار، ترجمهها و نقدهای احمد شاملو - سپتامبر 13, 2023
- اشعار احمد شاملو + بیوگرافی - سپتامبر 10, 2023