به لطف سایه ام – شعر سایه – روبرتو خواروز به لطف سایه ام یاد گرفتهام فروتن باشم ! او با بیتفاوتی مرا بر نیمکتهای فرسوده بر اولین قطار صبحگاهی بر دیوارهای بههمپیوستهی گورستانها یا در سایه های کوتاهِ بیراههها که به شهر وفادار نیستند، میاندازد . قابها مهم نیستند حتی کتیبههای طبله کرده[…]