شعر امید هوشنگ ابتهاج

چه خوش برقی به چشم شب درخشید – امید

چه خوش برقی به چشم شب درخشید – شعر امید هوشنگ ابتهاج   چه خوش برقی به چشم شب درخشید چراغم را فروغی تازه بخشید مخوان ای جغد شب لالایی شوم که پشت پرده بیدار است خورشید   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ – غزل دهم[…]

شعر گریه هوشنگ ابتهاج

شبی بود و بهاری، در من آویخت – گریه

شبی بود و بهاری، در من آویخت – شعر گریه هوشنگ ابتهاج   شبی بود و بهاری، در من آویخت چه آتش ها، چه آتش ها برانگیخت فرو خواندم به گوشش قصه ی خویش چو باران بهاری اشک می ریخت   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ[…]

شعر سنگ هوشنگ ابتهاج

سحرگه در چمن خوش رنگ شد گل – سنگ

سحرگه در چمن خوش رنگ شد گل – شعر سنگ هوشنگ ابتهاج   سحرگه در چمن خوش رنگ شد گل نگاهش کردم و دل تنگ شد گل به دل گفتم که نازست این، میندیش چو دستی پیش بردم، سنگ شد گل   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما[…]

شعر وصل هوشنگ ابتهاج

دلم گر قصه گوید، اینک آن گوش – وصل

دلم گر قصه گوید، اینک آن گوش – شعر وصل هوشنگ ابتهاج   دلم گر قصه گوید، اینک آن گوش لبم گر بوسه خواهد، این لب نوش اگر شب زنده دارم، این سر زلف چو خوابم در رباید، اینک آغوش   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ[…]

شعر جدایی هوشنگ ابتهاج

چو نی می نالم از داغ جدایی – جدایی

چو نی می نالم از داغ جدایی – شعر جدایی هوشنگ ابتهاج   چو نی می نالم از داغ جدایی دریغا ای نسیم آشنایی چنان گشتم غبار آلود غربت که نشناسم که خود بودم کجایی   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ – غزل دهم 10 اشتراکات[…]

شعر پری هوشنگ ابتهاج

پری بودی و با من راز کردی – پری

پری بودی و با من راز کردی – شعر پری هوشنگ ابتهاج   پری بودی و با من راز کردی به ناز و عشوه عشق آغاز کردی مرا آواز دادی، چون رسیدم کبوتر گشتی و پرواز کردی   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ – غزل دهم[…]

شعر تنهایی هوشنگ ابتهاج

سپیده سر زد و مرغ سحر خواند – تنهایی

سپیده سر زد و مرغ سحر خواند – شعر تنهایی هوشنگ ابتهاج   سپیده سر زد و مرغ سحر خواند سپهر تیره دامان زرافشاند شبی گفتی به آغوش توآیم چه شب ها رفت و آغوشم تهی ماند   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ – غزل دهم[…]

شعر چنگ حزین هوشنگ ابتهاج

به خوابی دیدمش غمگین نشسته – چنگ حزین

به خوابی دیدمش غمگین نشسته – شعر چنگ حزین هوشنگ ابتهاج   به خوابی دیدمش غمگین نشسته گرفته در بغل چنگی گسسته من این چنگ حزین را می شناسم دریغا عشق من، عشق شکسته   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ – غزل دهم 10 اشتراکات ساختاری[…]

شعر دریغ هوشنگ ابتهاج

سر زلف تو کو؟ مشک ترم کو؟ – دریغ

سر زلف تو کو؟ مشک ترم کو؟ – شعر دریغ هوشنگ ابتهاج   سر زلف تو کو؟ مشک ترم کو؟ لب نوشت، شراب و شکرم کو؟ کجا شد ناز اندامت؟ کجا شد؟ دریغا، شاخه ی نیلوفرم کو؟   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ – غزل دهم[…]

شعر شماره هوشنگ ابتهاج

افتاده ز بام، خاک درگه شده ام – شماره

افتاده ز بام، خاک درگه شده ام – شعر شماره هوشنگ ابتهاج   افتاده ز بام، خاک درگه شده ام چون سایه ی نیمروز کوته شده ام روزی شوهر، پدر، برادر بودم امروز همین شماره ی ده شده ام   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ –[…]

شعر بی دل هوشنگ ابتهاج

شکفتی چون گل و پژمرده ای از من – بی دل

شکفتی چون گل و پژمرده ای از من – شعر بی دل هوشنگ ابتهاج   شکفتی چون گل و پژمرده ای از من خزانم دیدی و آزردی از من به آوردی، وگرنه با چنین ناز اگر دل داشتم می بردی از من   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر[…]

شعر عشق کهن هوشنگ ابتهاج

این عشق کهن بوده ی نافرسوده – عشق کهن

این عشق کهن بوده ی نافرسوده – شعر عشق کهن هوشنگ ابتهاج   این عشق کهن بوده ی نافرسوده پیرانه سرم نمی هلد آسوده در حسرت دیدار تو کردیم سفید این ریش پریشان به اشک آلوده   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ – غزل دهم 10[…]

شعر بال کبوتر هوشنگ ابتهاج

شب دستی سیاه و خویش بر سر می زد – بال کبوتر

شب دستی سیاه و خویش بر سر می زد – شعر بال کبوتر هوشنگ ابتهاج   شب دستی سیاه و خویش بر سر می زد از دور کسی بال کبوتر می زد مرغی به سر شاخه ی غم می نالید در سینه یمن شوق تو پر پر می زد   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر[…]

شعر آرزو هوشنگ ابتهاج

ای دیده تو را به روی او خواهم داد – آرزو

ای دیده تو را به روی او خواهم داد – شعر آرزو هوشنگ ابتهاج   ای دیده تو را به روی او خواهم داد از گریه ی شوقت آبرو خواهم داد می خند چو آیینه که در حجله ی بخت دست تو به دست آرزو خواهم داد   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از[…]

شعر همزاده هوشنگ ابتهاج

همزاد دل است درد و دیرینه ی من – همزاده

همزاد دل است درد و دیرینه ی من – شعر همزاده هوشنگ ابتهاج   همزاد دل است درد و دیرینه ی من اندوه جهان است در آیینه ی من ای کوه کهن صدای نالیدن توست این ناله که بر می شود از سینه ی من   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی[…]

شعر دیدار هوشنگ ابتهاج

برخیز دلا که دل به دلدار دهیم – دیدار

برخیز دلا که دل به دلدار دهیم – شعر دیدار هوشنگ ابتهاج   برخیز دلا که دل به دلدار دهیم جان را به جمال آن خریدار دهیم این جان و دل و دیده پی دیدن اوست جان و دل و دیده را به دیدار دهیم   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی[…]

شعر زندان هوشنگ ابتهاج

پیرانه سرم رنج و غم زندان است – زندان

پیرانه سرم رنج و غم زندان است – شعر زندان هوشنگ ابتهاج   پیرانه سرم رنج و غم زندان است آه از غم پیری که دو صد چندان است من برخی آن پیر خردمند که گفت دنیا همه زندان خردمندان است   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما[…]

شعر غم شیر هوشنگ ابتهاج

در کنج قفس پشت خمی دارد شیر – غم شیر

در کنج قفس پشت خمی دارد شیر – شعر غم شیر هوشنگ ابتهاج   در کنج قفس پشت خمی دارد شیر گردن به کمند ستمی دارد شیر در چشم ترش سایه ای از جنگل دور ای وای خدایا، چه غمی دارد شیر   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر[…]

شعر آن عشق هوشنگ ابتهاج

آن عشق که دیده گریه و آموخت ازو – آن عشق

آن عشق که دیده گریه و آموخت ازو – شعر آن عشق هوشنگ ابتهاج   آن عشق که دیده گریه و آموخت ازو دل در غم او نشست و جان سوخت ازو امروز نگاه کن که جان و دل من جز یادی و حسرتی چه اندوخت ازو   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از[…]

شعر برد هوشنگ ابتهاج

گر خون دلی بیهوده خوردم، خوردم – برد

گر خون دلی بیهوده خوردم، خوردم – شعر برد هوشنگ ابتهاج   گر خون دلی بیهوده خوردم، خوردم چندان که شب و روز شمردم ، مردم آری، همه باخت بود سر تا سر عمر دستی که به گیسوی تو بردم، بردم   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما[…]

شعر درس وفا هوشنگ ابتهاج

ای آتش افسرده ی افروختنی – درس وفا

ای آتش افسرده ی افروختنی – شعر درس وفا هوشنگ ابتهاج   ای آتش افسرده ی افروختنی ای گنج هدر گشته ی اندوختنی ما عشق و وفا را ز تو آموخته ایم ای زندگی و مرگ تو آموختنی   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ – غزل[…]

شعر فریاد هوشنگ ابتهاج

چون مه که ز دشت لاله بر می خیزد – فریاد

چون مه که ز دشت لاله بر می خیزد – شعر فریاد هوشنگ ابتهاج   چون مه که ز دشت لاله بر می خیزد از کشته شهر ناله بر می خیزد فردا که به رستخیز در نی بدمند فریاد هزار ساله بر می خیزد   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه[…]

شعر هنوز هوشنگ ابتهاج

هر چند که گرد من برانگیخته ای – هنوز

هر چند که گرد من برانگیخته ای – شعر هنوز هوشنگ ابتهاج   هر چند که گرد من برانگیخته ای باران بلا بر سر من ریخته ای چون اشک مرو ز پیش چشمم که هنوز چون ناله به دامان دل آویخته ای   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر[…]

شعر آهنگ سفر هوشنگ ابتهاج

امروز منم که راهی کوی توام – آهنگ سفر

امروز منم که راهی کوی توام – شعر آهنگ سفر هوشنگ ابتهاج   امروز منم که راهی کوی توام امید وصال می کشد سوی توام تا دست رسد شبی به گیسوی توام می آیم و آشفته تر از موی توام   پیشنهاد ویژه برای مطالعه  شعر دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما حافظ[…]

شعر چشم بسته هوشنگ ابتهاج

چشم بستندم که دنیا را مبین – چشم بسته

چشم بستندم که دنیا را مبین – شعر چشم بسته هوشنگ ابتهاج   چشم بستندم که دنیا را مبین دل ز دنیا کنده ام من پیش ازین مال دنیا مال دنیا ای کریم با تو در دنیا و عقبا ننگریم دیده ام بس چشم باز بی حضور مانده از دیدار آن دلدار دور وی بسا[…]

شعر سر و سنگ هوشنگ ابتهاج

سر به سنگی می زدم فریاد خوان – سر و سنگ

سر به سنگی می زدم فریاد خوان – شعر سر و سنگ هوشنگ ابتهاج   سر به سنگی می زدم فریاد خوان پاسخم آمد شکست استخوان سنگ سنگین دل چه می داند که مرد از چه سر بر سنگ می کوبد به درد او همین سنگ است و از سرها سر است سنگ روز سر[…]

شعر خواب آینه هوشنگ ابتهاج

نقش او در دل چه زیبا می نشست – خواب آینه

نقش او در دل چه زیبا می نشست – شعر خواب آینه هوشنگ ابتهاج   نقش او در دل چه زیبا می نشست سنگدل آیینه ی ما را شکست آینه صد پاره شد در پای دوست باز در هر پاره عکس روی اوست آینه درعشق بازی صادق است آینه یک دل نه، صد دل عاشق[…]

شعر خون بلبل هوشنگ ابتهاج

بهارا چه شیرین و شاد آمدی – خون بلبل

بهارا چه شیرین و شاد آمدی – شعر خون بلبل هوشنگ ابتهاج   بهارا چه شیرین و شاد آمدی که با مژده داران داد آمدی بده داد ما را که خون خورده ایم ستم های آن سرنگون برده ایم بدر برده از دست بیدادگر دلی در بدر، غرق خون جگر دلی، مانده صد زخم خنجر[…]

شعر سماع سوختن هوشنگ ابتهاج

عشق شادی ست، عشق آزادی ست – سماع سوختن

عشق شادی ست، عشق آزادی ست – شعر سماع سوختن هوشنگ ابتهاج   عشق شادی ست، عشق آزادی ست عشق آغاز آدمی زادی ست عشق آتش به سینه داشتن است دم همت بر او گماشتن است عشق شوری زخود فزاینده ست زایش کهکشان زاینده ست تپش نبض باغ در دانه ست در شب پیله رقص[…]

شعر یادگار خون سرو هوشنگ ابتهاج

دلا دیدی که خورشید ازشب سرد – یادگار خون سرو

دلا دیدی که خورشید ازشب سرد – شعر یادگار خون سرو هوشنگ ابتهاج   دلا دیدی که خورشید ازشب سرد چو آتش سر ز خاکستر بر آورد زمین و آسمان گلرنگ و گلگون جهان دشت شقایق گشت ازین خون نگر تا این شب خونین سحر کرد چه خنجر ها که از دل ها گذر کرد[…]