شعر یک قتل تد هیوز

شلاق خورده چلاق با پاهای خود – شعر یک قتل

شلاق خورده چلاق با پاهای خود – شعر یک قتل تد هیوز   شلاق خورده چلاق با پاهای خود به سر شلیک شده با گلوله های مغزی به کور شلیک شده با چشم میخکوب شده با استخوان های دنده ی خویش خفه شده به زمانی کوتاه تر از اخرین نفس اش با نای خویش فروکوفته[…]

شعر شجره نامه تد هیوز

در ابتدا فریاد بود – شعر شجره نامه

در ابتدا فریاد بود – شعر شجره نامه تد هیوز   در ابتدا فریاد بود که خون را پدید آورد که چشم را پدید آورد که ترس را پدید آورد که بال را پدید آورد که استخوان را پدید آورد که سنگ خارا را پدید آورد که بنفشه را پدید آورد که گیتار را پدید[…]

شعر بازجویی بر درگاه زهدان تد هیوز

این پاهای لاغر کوچک از آن کیست؟ شعر بازجویی بر درگاه زهدان

این پاهای لاغر کوچک از آن – بازجویی بر درگاه زهدان تد هیوز   این پاهای لاغر کوچک از آن کیست؟ مرگ. این چهره ی پرموی سوخته از آن کیست؟ مرگ. این ریه های دمنده ی آرام از آن کیست؟ مرگ. این تن پوش عضله ها از آن کیست؟ مرگ. این روده های وصف ناپذیر[…]

شعر سیاه است تد هیوز

سیاه است سر خیس سگ آبی – شعر سیاه است

سیاه است سر خیس سگ آبی – شعر سیاه است تد هیوز   سیاه است سر خیس سگ آبی هنگامی که سرک می کشد سیاه است صخره‌ی غرق در کف لمیده بر بستر خون،سیاه است مرغ دریایی سیاه است کره ی زمین و یک بند پایین تر تخم مرغ سیاهی جایی که خورشید و ماه[…]