بمون برای دختر پاییز سلام شهد توت فرنگی من کاش میتونستم تورو باتمام عشقی که به من میبخشی تو عمیق ترین نقطه قلبم حبس کنم کاش میشد تورو تو گوی شیشه ای سحرآمیزنگه دارم هربارکه دلم برات تنگ میشدگوی روتکون میدادم وستاره های رنگی میریخت روی صورت مهربونت وتماشات میکردم تونمیدونی بودنت بوی شکوفه[…]
مرا یاد کن آنجاکه آسمان دریارادرآغوش میکشدمرایادکن آنجاکه پاهایت ماسه هارالمس میکندوقلبت ضربان میگیردمرایادکن آنجاکه تنهاشاهددوست داشتن من فقط دریاست مرایادکن آنجاکه چهره ام راموج هانقاشی میکنندبرایت مرایادکن آنجاکه آبی دریامرایادتوآوردونفس هایت مراخواست مرایادکن مرایادکن ازپس هرباردیدن دریا…… صحرا🦋
نبودنت دوشنبه هفته گذشته که برای خرید نان محلی به بازارمحله رفته بودم دربین راه حواسم به برگ های پاییزبودانگارپاییزاصلا خیال رفتن نداردهرروزبیشترماندگارمیشودشده مثل مستاجر های سمجی که هرچه صاحب خانه میگویدباید خانه راتخلیه کنی وبازباتمام لجبازی میگویدنه راستش رابخواهی پیراهنت رادیدم تن کسی بودکه به تنش زارمیزدصدایش زدم چندین باراخرایستادساکت بود تارسیدم ودست[…]