به خانه که میرسم

به خانه که میرسم

به خانه که میرسم به خانه که میرسم دل مرده تر از همیشه کلید را در قفل در خسته تر از خودم میچرخانم وارد خانه میشوم لباسم را در میاورم پرتش میکنم گوشه کاناپه کهنه و رنگ و رورفته پذیرایی خودم هم گوشه دیگرش ولو میشوم نمیدانم چرا اینقدرعرق کرده ام انگار وسط چله تابستان[…]

بمون برای دختر پاییز

بمون برای دختر پاییز

بمون برای دختر پاییز   سلام شهد توت فرنگی من کاش میتونستم تورو باتمام عشقی که به من میبخشی تو عمیق ترین نقطه قلبم حبس کنم کاش میشد تورو تو گوی شیشه ای سحرآمیزنگه دارم هربارکه دلم برات تنگ میشدگوی روتکون میدادم وستاره های رنگی میریخت روی صورت مهربونت وتماشات میکردم تونمیدونی بودنت بوی شکوفه[…]

مرا یاد کن

مرا یاد کن

مرا یاد کن آنجاکه آسمان دریارادرآغوش میکشدمرایادکن آنجاکه پاهایت ماسه هارالمس میکندوقلبت ضربان میگیردمرایادکن آنجاکه تنهاشاهددوست داشتن من فقط دریاست مرایادکن آنجاکه چهره ام راموج هانقاشی میکنندبرایت مرایادکن آنجاکه آبی دریامرایادتوآوردونفس هایت مراخواست مرایادکن مرایادکن ازپس هرباردیدن دریا…… صحرا🦋

تو خوشبخت ترین مرد هستی

تو خوشبخت ترین مرد هستی

تو خوشبخت ترین مرد هستی   من میگویم تو خوشبخت ترین مرد هستی چون تو در عمیق ترین نقطه قلبم خانه ای داری که هیچکس قادرنیست جایگاهت را از آن خودش کند تو خوشبختی چون درتک تک واژه های من نامی از تو رده میشود تمام نوشته های من برای توست تویی که فرسنگ ها[…]

مادر

مادر

مادر   ازخواب بیدار میشوم ساعت رانگاه میکنم بازعقربه هایش به خواب زمستانی فرور فته اندنمی دانم چه ساعتی از روز است لحاف سنگین را کنار میزنم و به پشت پنجره چوبی آبی میروم انگار دیشب دل آسمان پُربوده حسابی گریسته برمزرعه چشم انتظاری من. بوی نم باران بر دیوارهای کاه گلی حیاط را دوست[…]

نبودنت

نبودنت

نبودنت   دوشنبه هفته گذشته که برای خرید نان محلی به بازارمحله رفته بودم دربین راه حواسم به برگ های پاییزبودانگارپاییزاصلا خیال رفتن نداردهرروزبیشترماندگارمیشودشده مثل مستاجر های سمجی که هرچه صاحب خانه میگویدباید خانه راتخلیه کنی وبازباتمام لجبازی میگویدنه راستش رابخواهی پیراهنت رادیدم تن کسی بودکه به تنش زارمیزدصدایش زدم چندین باراخرایستادساکت بود تارسیدم ودست[…]