بهاریه ۲

بهاریه ۲

بهاریه ۲   کجاست سایۀ شادی، کجاست نور امید نشسته ظلمت شب در غیاب صبح سپید ستاره مانده به مرداب همچو نیلوفر به پشت ابر سیاهی اسیر شد خورشید ببین که دست تطاول چگونه یغما زد کنون که نوبت غارت به لاله زار رسید کجاست بانگ هَزاران میان شاخِ بلند کسی ز بام فلک جز[…]

بهاریه

بهاریه

بهاریه   صبحگاه آخرین ایام بر سر بیدِ سالخورده باغ بلبلی شادمان و سرخوش و مست میکند شاخه شاخه را پرواز می نشیند کنار هر گلبرگ می رود تا نهایت این باغ می پرد تا بلند سرو و چنار می دهد از گلوی خود آواز پرشد از بانگ او تمامی باغ پر شد از نغمه[…]