10 جمله معروف تأدیب طاهر بن جلون: در این مطلب 10 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب تأدیب طاهر بن جلون را گلچین کردهایم. این جملات تکه کتاب ها نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا طاهر بن جلون
10 جمله معروف تأدیب طاهر بن جلون
بچهات باید خودش را فردا به اردوگاه الحاجب معرفی کند، دستور ژنرال است، این هم از بلیت قطار؛ درجه سه. به نفعاش است فرار نکند. (رمان تأدیب اثر طاهر بن جلون – صفحه ۹)
حواستان خیلی جمع باشد؛ سیاست بیسیاست! اینجا دانمارک نیست. دانمارک هم سلطنت دارد، اما اینجا پلیسها رئیساند. به فکر حال من و مادرتان باشید، مرض قندش ممکن است بدتر شود. تجمع بیتجمع! سیاست بیسیاست! (رمان تأدیب اثر طاهر بن جلون – صفحه ۱۸)
برای تظاهراتی مسالمتآمیز و آرام، برای خواستن کمی دموکراسی، تأدیب شدم. ماهها، فقط یک عدد بودم: ۱۰۳۶۶٫ روزی که انتظارش را نداشتم، آزاد شدم. بالاخره توانستم همانطور که آرزویش را داشتم، دوست بدارم، سفر کنم، بنویسم و کلی کتاب چاپ کنم. اما برای نوشتنِ تأدیب، برای اینکه جرئت کنم و دوباره سراغِ این داستان بروم، برای پیدا کردن واژههایش، نزدیک به پنجاه سال زمان لازم داشتم. (رمان تأدیب اثر طاهر بن جلون – صفحه ۱۵۸
یک روز، مردانی به اسم حکومت در خانهتان را میزنند – جرئتِ بررسی هویتشان را هم که نداری – و میگویند برای یک بازرسی معمولی آمدهاند. میگویند: «فقط چندتا مورد جزئی است که باید با شوهرتان بررسی کنیم. یکی – دو ساعت دیگر برمیگردد؛ نگران نباشید.» و بعد روزها میگذرد و شوهر برنمیگردد. (کتاب تأدیب – صفحه ۱۶)
مرا میاندازند توی اتاقی تاریک و گرد که گوشهاش یک پنجرهی کوچک دارد. به دیوار زمختش تکیه میدهم. سقف را تماشا میکنم. البته بهتر است بگوییم وارسی میکنم، فکر میکنم توی سقف قلابهای آهنی دیدم. به دلم برات میشود مجرمان را از همان قلابها آویزان میکنند و شکنجه میدهند. نمیدانم با من چه خواهند کرد. (کتاب تأدیب – صفحه ۲۷)
جملات معروف کتاب تأدیب طاهر بن جلون
فرمانده اردوگاه، اعبابو، که هنوز او را ندیدهایم، تصمیم گرفته پنجکیلومتری درِ شمالی اردوگاه، دیواری به طول پانزده و ارتفاع پنج متر بسازد. سازهای مطلقاً بلااستفاده، پوچ، میانِ دشت. دیوار بهانهای است برای توجیه بیگاریِ حمل سنگهای درشت و سنگین به دست تأدیبیها. (کتاب تأدیب – صفحه ۴۴)
در برنامهی تأدیب و سربهراه کردن ما، آزمونهای جسمانی هم قطعاً بوده است تا استقامت بدنیمان را هم بسنجند؛ اما تحقیر جای دیگری داشت؛ ساعتها ما را در اختیار گروهبانهای بیسوادی میگذاشتند که با زبانی تند با ما حرف میزدند، هر روز یادمان میانداختند زندگیمان در دستان استواری روانی و فرماندهی است که از رحم و مروت بویی نبرده است. اما اینکه نمیدانیم چقدر اینجا هستیم، کی آزاد میشویم، اصلاً آزاد میشویم یا نه، همین بدترین شکنجه است. (کتاب تأدیب – صفحه ۸۷)
به خودم میگویم بشر شر به دنیا آمده است و بر شر پافشاری کرده چون برای تسلط بر دیگران راهی جز شرارت نیافته است. (کتاب تأدیب – صفحه ۹۴)
بیش از یک سال بدون موسیقی. برای چه کسی مهم است؟ (کتاب تأدیب – صفحه ۱۱۹)
به پستترین غرایزمان فروکاسته شدهایم. به وحشیترین و حیوانیترین و غریزیترین قسمت از وجود خود رسیدهایم. هر کاری از دستشان برمیآمده کردهاند تا ما را تهی کنند از هر آنچه ممکن است به فکرکردن و اندیشیدن وابداردمان. (کتاب تأدیب – صفحه ۱۲۵)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان تأدیب طاهر بن جلون
شعر ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما مولانا – غزل 4
ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است شهریار – دیدار آشنا
9 جمله معروف مروارید جان اشتاین بک – تکه کتاب
- رستَم ازین نفس و هوی، زنده بلا مرده بلا-38 - فوریه 21, 2023
- یارْ مرا، غارْ مرا، عشقِ جگَرخوار مرا-37 - فوریه 18, 2023
- خواجه بیا، خواجه بیا، خواجه دِگَربار بیا -36 - فوریه 18, 2023