اگرچه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی – شعر روی جاده ی نمناک مهدی اخوان ثالث
اگرچه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی
ازین دشت غبار آلود کوچیده ست
و طرف دامن از این خاک دامنگیر برچیده ست
هنوز از خویش پرسم گاه
آه
چه میدیده ست آن غمناک روی جادهٔ نمناک؟
زنی گم کرده بویی آشنا و آزار دلخواهی؟
سگی ناگاه دیگر بار
وزیده بر تنش گمگشته عهدی مهربان با او
چنان چون پار یا پیرار؟
سیه روزی خزیده در حصاری سرخ؟
اسیری از عبث بیزار و سیر از عمر
به تلخی باخته دار و ندار زندگی را در قماری سرخ؟
و شاید هم درختی ریخته هر روز همچون سایه در زیرش
هزاران قطره خون بر خاک روی جادهٔ نمناک؟
چه نجوا داشته با خویش؟
پیامی دیگر از تاریکخون دلمرده ی سودازده کافکا؟
همه خشم و همه نفرین، همه درد و همه دشنام؟
درود دیگری بر هوش جاوید قرون و حیرت عصیانی اعصار
ابر رند همه آفاق، مست راستین خیام؟
تقوای دیگری بر عهد و هنجار عرب، یا باز
تفی دیگر به ریش عرش و بر این این ایام؟
چه نقشی میزده ست آن خوب
به مهر و مردمی یا خشم یا نفرت؟
به شوق و شور یا حسرت؟
دگر بر خاک یا افلاک روی جادهٔ نمناک؟
دگر ره مانده تنها با غمش در پیش آیینه
مگر، آن نازنین عیاروش لوطی؟
شکایت میکند ز آن عشق نافرجام دیرینه
وز او پنهان به خاطر میسپارد گفتهاش طوطی؟
کدامین شهسوار باستان میتاخته چالاک
فکنده صید بر فتراک روی جادهٔ نمناک؟
هزاران سایه جنبد باغ را، چون باد برخیزد
گهی چونان گهی چونین
که میداند چه میدیده ست آن غمگین؟
دگر دیریست کز این منزل ناپاک کوچیده ست
و طرف دامن از این خاک برچیده ست
ولی من نیک میدانم
چو نقش روز روشن بر جبین غیب میخوانم
که او هر نقش میبسته ست، یا هر جلوه میدیده ست
نمیدیده ست چون خود پاک روی جادهٔ نمناک
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر به راه می افتد پوریا پلیکان
اشعار مهدی اخوان ثالث
مجموعه شعر از این اوستا
اگرچه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «اگرچه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی ازین دشت غبار آلود کوچیده ست و طرف دامن از این خاک دامنگیر برچیده ست هنوز از خویش پرسم گاه آه چه میدیده ست آن غمناک روی جادهٔ نمناک؟ زنی گم کرده بویی آشنا و آزار دلخواهی؟ سگی ناگاه دیگر بار وزیده بر تنش گمگشته عهدی مهربان با او چنان چون پار یا پیرار؟ سیه روزی خزیده در حصاری سرخ؟ اسیری از عبث بیزار و سیر از عمر» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین مهدی اخوان ثالث که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای مهدی اخوان ثالث بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «فکنده صید بر فتراک روی جادهٔ نمناک؟ هزاران سایه جنبد باغ را، چون باد برخیزد گهی چونان گهی چونین که میداند چه میدیده ست آن غمگین؟ دگر دیریست کز این منزل ناپاک کوچیده ست و طرف دامن از این خاک برچیده ست ولی من نیک میدانم چو نقش روز روشن بر جبین غیب میخوانم که او هر نقش میبسته ست، یا هر جلوه میدیده ست نمیدیده ست چون خود پاک روی جادهٔ نمناک» از چه سطرهایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر روی جاده ی نمناک مهدی اخوان ثالث
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر روی جاده ی نمناک مهدی اخوان ثالث بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023
«پار» نه «پاره»
ممنون از توجه شما. اصلاح شد.
«پار» نه «پاره»، «عصیانی» نه «عصبانی»، «قماری» نه «قناری»
ممنون از توجه شما. اصلاح شد.