9 جمله معروف کنستانسیا کارلوس فوئنتس: در این مطلب 9 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب کنستانسیا کارلوس فوئنتس را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به وسیلهی دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا کارلوس فوئنتس
9 جمله معروف کنستانسیا کارلوس فوئنتس
موسیو پلوتنیکوف، بازیگر سالخوردهی روس، روز مرگش به سراغ من آمد و گفت سالها خواهد گذشت و من روز مرگ خودم به دیدار او خواهم رفت.
«-کنستانسیا چی فکر میکنی دربارهی مردی که یک روز صبح بیدار میشود و میبیند تبدیل به حشرهای شده و آنوقت در راهآهن اسپانیا هم کار میکند؟ بهنظر تو این به زیان ادبیات بود یا به سود راهآهن؟»
-کنستانسیا فکر میکند و میگوید «قطارها سر وقت میرسیدند اما بدون مسافر.» (کنستانسیا – صفحه ۳۵)
گرمای ماه اوت در ساوانا مثل خوابِ بریدهبریده است. انگار دمبهساعت با لرزهای بیدار میشوی و فکر میکنی چشمهایت را باز کردهای، اما واقعیت این است که از رؤیایی به رؤیای دیگر رفتهای. از طرف دیگر واقعیتی بهدنبال واقعیت دیگر میآید و آن را کژ و کوژ میکند، آنقدر که بهصورت رؤیا درآید. اما این درواقع چیزی نیست مگر واقعیتی پختهشده در حرارت ۴۰ درجه. درعینحال میتوان مطلب را اینطور بیان کرد: ژرفترین رؤیاهای من دربعدازظهرهای تابستان مثل خود شهر ساواناست که شهری است درون شهری دیگر درون… (کنستانسیا – صفحه ۷)
تاریخ ما سرانجام به کجا میکشد، مسئولیت فردی من در قبال بیدادی که خودم مرتکب نشدهام تا کجا میتواند، یا باید، کشیده شود؟ (کنستانسیا – صفحه ۱۲)
سیاست هنر حدومرزهاست. هنر حدومرز سیاست است. (کنستانسیا – صفحه ۲۵)
جملات معروف کتاب کنستانسیا کارلوس فوئنتس
ما ترجیح میدهیم خودمان را در این قبیل آدمهای ابله پیدا کنیم که مثل ما حرف میزنند، ظاهرشان مثل ماست، لطیفههاشان مثل ماست و همان عقبافتادگی ذهنی، فراموشی، تعصب و وسواس ما و سرگشتگیهای ما را دارند و بهاینترتیب ما ابتذال ذهنی خودمان را توجیه میکنیم. راستی که چه تسلایی! یک روزولت جدید، یک کندی جدید، ما را وا میدارد که آنها را بهخاطر چیزی که خودمان نیستیم ستایش کنیم، و این احساس آزاردهندهای است. (کنستانسیا – صفحه ۳۳)
زندگی زناشویی وقتی یکطرفه وادار به توضیح میشود، لطمه میخورد. آنکه میبخشد متهم میکند. (کنستانسیا – صفحه ۶۲)
از دنیا تقلید نکنیم، بلکه دنیاهای جدیدی بسازیم که در دسترس همه باشد، منحصربهفرد و غیرتکراری، دنیایی درون دنیایی دیگر… (کنستانسیا – صفحه ۷۶)
دور و برِ ما را معما گرفته و آن اندک چیزی که به یاری عقل میدانیم صرفاً استثنایی است در دنیایی سراسر معما. عقل ما را به حیرت میاندازد و حیرتکردن – درشگفتشدن- مثل شناوربودن در دریای پهناوری است که دوتادور جزیرهی منطق را گرفته – اینها را در این بلندی سیزدههزارپایی با خود میگویم. به یاد ویوین لی در آنا کارنینا میافتم، به یاد صحنهی ساختهشده برای آخرین امپراتور پیسکاتور، که همسایهی بازیگرم توصیف کرده بود، میافتم و حالا میفهمم که چرا هنر دقیقترین (و ارزشمندترین) نماد زندگی است. هنر معمایی را پیش میکشد اما راهحل این معما خود معمای دیگری است. (کنستانسیا – صفحه ۱۱۸)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان کنستانسیا کارلوی فوئنتس
10 جمله معروف دهکده جهانی خوشبختی لئو بورمنز تکه کتاب
13 جمله معروف درباره معنی زندگی ویل دورانت تکه کتاب
4 جمله معروف کتاب گنگ محل جان برن ساید تکه کتاب
- رستَم ازین نفس و هوی، زنده بلا مرده بلا-38 - فوریه 21, 2023
- یارْ مرا، غارْ مرا، عشقِ جگَرخوار مرا-37 - فوریه 18, 2023
- خواجه بیا، خواجه بیا، خواجه دِگَربار بیا -36 - فوریه 18, 2023