8 جمله معروف راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده

8 جمله معروف راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده – تکه کتاب

  • 8 جمله معروف راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده: در این مطلب  8 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطازاده  را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که می‌توانید به وسیله‌ی دکمه‌‌های زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.

     

    متن زیبا عطیه عطارزاده

     

     

    8 جمله معروف راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده

     

    بیدار شدن عجیب ترین کار جهان است. تا مدت ها بعد از نابینا شدنم، متوجه زمان درست بیدار شدن نمى شوم. مدت ها طول مى کشد تا بفهمم آدم وقتى بیدار مى شود چه فرقى با خوابیدنش مى کند. یا این که آدم از کجا بیدار مى شود و چه کسى مى داند مرز بیدارى و خواب کجاست

     

     

    آن قدر به دیدن چیزها با دو چشم عادت کرده اند که توانایى حقیقى دیدن را از دست داده اند. در کتابى شنیده ام حس دیدن مانند حس جهت یابى به مرور زمان در نوع آدمیزاد از بین رفته است. قدیم ها که نه نقشه اى در کار بود و نه جاده و خیابانى، آدم ها مانند پرندگان چشم هاى شان را مى بستند و مسیرشان را حدس مى زدند. اما حالا ناچارند نام خیابان ها و کوچه ها را حفظ کنند و مدام توى نقشه ها بگردند تا خودشان را پیدا کنند. دیدن هم همین طور است، اگر از آن استفاده نکنى، ذره ذره از دستش مى دهى.

     

     

    در خون آدم ها، چیزهایى هست که هیچ جوره نمى شود ازشان گذشت. این حقیقت محض است که آدم ها تمام نمى شوند و با خون شان ادامه مى یابند. این را مى شود از رمان ها هم فهمید، مثلا برادران کارامازوف که مادر مى گوید بهترین نمونه و رمان وراثتى است، یعنى رمانى که حول محور روابط خونى شکل مى گیرد. اگر این حرف درست باشد، حالا که م این جا نشسته ام و به خرت خرت صندلى و صداى افتادن زالوها بر زمین گوش مى دهم، مادر در تن من ادامه دارد.

     

     

     

    هروقت گرفتار افکار دردناکى مى شوم که مثلا چرا بورخس نیستم و تا کى باید عمرم را صرف جدا کردن برگ رازقى از ساقه و کوبیدن گل زر هاون کنم، یاد این حرف مادر مى افتم که اگر یاد بگیرم معناى همین کارهاى کوچک را بفهمم، زندگى حقیقى یا همان چیزى که روحِ سارى در جهان مى نامدش، درونم به راه مى افتد. دیگر مهم نیست بورخس باشم یا نباشم. حتا اگر ساعت ها بى حرکت گوشه اى بنشینم، در بودنم روى زمین و حتا کوبیدنِ رازقى در هاون، در روحى شریکم که بورخس هم بخشى از آن است و آن وقت، من بورخسم.

     

     

    جملات معروف کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده

     

     

    زمان براى مرده ها و کسانى که نمى بینند، بى معناست. مرده ها و آن هایى که نمى بینند، مى توانند مدتى طولانى جایى بنشینند، بى آن که کارى کنند و هیچ وقت نفهمند چه قدر آن جا نشسته اند. زمان براى آن ها حجمى بى رنگ است که هیچ جوره نمى شود درکش کرد. چیزى شبیه هوا براى زندگان و کسانى که مى بینند.

     

     

     

    مادر مى گوید ترس کارى با آدم مى کند که یا فراموشکار شود یا نتواند چیزى را از یاد ببرد.

     

     

    ایستادن زیر دوش بهترین روش است براى اطمینان از بودن روى زمین. حتى از نیشگون گرفتن هم بهتر. در این حالت مى توانم کل بدنم را یک جا حس کنم. آب قطره قطره و بعد به یکسره بر سر و شانه مى ریزد. مو سنگین مى شود. آب روى تن راه مى افتد و با گذشتن از تک تک اعضا و جوارح قابل درک شان مى کند. زیر دوش تنها جایى است که نمى شود گم شد یا به جایى دیگر رفت.

     

     

     

    در جهان ما همه چیز حافظه دارد، نه این که فقط ما آدم ها این طور باشیم، نه. مادر مى گوید حتى گیاهى که کنده این و خردش کرده این هم خاطره ى دشت ها و صحراها را با خودش دارد، خاطره ى کسانى را که به دستش گرفته اند و این طرف و آن طرف برده اندش. این طور است که مى گذارم حافظه ى دستانم به کار بیفتد و کارى مى کنم که از هیچ کس بر نمى آید. بله، من مى توانم با چشمان بسته ، تنها با لمس یک گیاه، نامش را بگویم.

     

     

    پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطیه عطارزاده

     

     

    10 جمله معروف ماجراهای تام سایر مارک توین تکه کتاب

     

    7 جمله معروف مردی در تبعید ابدی نادر ابراهیمی  تکه کتاب

     

    17 جمله معروف مرده ها جوان می مانند آنا زگرس  تکه کتاب

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *